زن، سنگ تیپا خورده ی انسانی، رانده ی هازمان انسانی و اگر به رسمیت شناخته می شد، جنس دوم، لطیف، ضعیف، مرعوب، گوش به فرمان، یا گاهی برای خر کردنش شیرزن خوانده می شد؛ آن هم به سبب کاری که مردان دیگر بیشتر و آسانتر می کردند و زنان یا اسلن یا کمتر به انجام می رساندند. زن عقلش ناقص است و عقل ناقص باید سرپرست داشته باشد! زن دستگاهی برای ساخت بچه است، به ویژه بچه ای که پسر باشد! زن همزمان دارای قدرت ها و استعدادهای جادویی نیز هست؛ هم دستگاه ظرفشویی است، هم دستگاه رختشویی؛ هم نظافتچی است و هم چراغ خانه؛ و چه خوبست خانه ی مرد چلچراغ باشد! زن یکیش نعمت، دوتایش رحمت، سه تایش برکت و چار تایش نهایت گشاده دستی الله رحیم به نره خر مومن الله پرست است. هر چند این زنان از این حیث که کنیز نیستند، خوشبختند! اما از آن حیث که بیشترشان از اشراف نبوده و ثروتمند نیستند، بدبختند! اما خوب چه می شود کرد، دین مبین ایشان را آزاد خوانده است!
زن اگر بود یا نبود بهتر بود یا بدتر، داستان خران و زبان بازان است؛ از این مقوله می گزریم و این قضیه ی فلسفی را به تویله ی مرغداری حواله می کنم که همچنان به آن بیندیشند که در آغاز مرغ بود یا تخم مرغ! کار من اینجا بیان چیزی است که مدعیم نابرابری میان زن و مرد ریشه ای قرآنی دارد و یاوه های قرآنی نیز ریشه ی عوام زده و پیروی شریعت های سامی دیگر که میراث بلاهت و کژاندیشی عنصر انسان به مادر، همسر، خواهر و دختر خویشتن است. هر چند هر چه تاریخوارانه به جلوتر می آییم، دستورهای تکامل یافته تری می بینیم، اما به جایی می رسیم که الله دیوانه و خاتم الانبیای کزاییش، نقطه ی عطف زن را یکسره نسخه پیچ کرده و مهر حجت بر لبان و جان های مومنان بالله زده اند و دیگر سخنی دینی نمی ماند که آن را به تکامل بیشتری سوق دهد؛ البته هنگامی که می گویم تکامل، منظورم دقیقن بهتر شدن نیست، منظورم در چرت و پرت گویی استوارتر و به یقین رسیده تر است!
حال که خوانندگان این سطرها هتمن از زنان پارسی زبان هم می باشند، پس درود می فرستم به زنانی که حقوق انسانی خود را پیگیر هستند و خود را همچون هر انسان تندرست دماغ دیگری، نخست یک انسان با حقوق ذاتیشان می شناسند و سپس زن. از اینرو، مردانگی و زنانگی نه سخن نخست که سخن پسینی نسبت به محور انسان بودن است. پس بگزارید قرآن پژوهی پیشه کنیم و از میان پوسیده های ارتجاع، سخن والا و سنجیده ی الله را از اشکوب هفتم بهشت! به گوش جان نیوش کنیم...
الله به اقتضای ذات جبروتیش خود را آفریننده می خواند، حال آنکه اصل کردگاری و آفرینندگی با اثبات اصول علمی زیست شناسی فرگشت و فیزیک مدرن، به کلی از جریده ی هستی رخت بسته است؛ اما الله پرست و دین فروش از این راه نان می خورد؛ در بسیاری از آیه های تازی نامه، الله گفته که انسان ها را آفریده و زن را نیز آفریده است؛ این نخستین اشکال بنیادین بر تازی نامه است. در زیر آیه هایی خواهند آمد که در آن اشاره به زن شده است:
- "وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ"، یعنی: و از نشانه های الله اینست که از جنس خودتان جفتی بیافرید که در بر او آرامش و سکون یابید و میان شما دوستی و مهربانی برقرار نمود. همانا در اینها نشانه هایی است برای آنان که می اندیشند! (روم، ۲۱)
نکته ی این آیه در آنست که برخلاف تورات و انجیل، ادعا نمی کند که نخست مرد را آفریده و سپس زن را؛ بلکه سرفن مدعی این یاوه است که آنها را برای آرامش یکدیگر آفریده است؛ اما اشتباه نکنید... الله بی درنگ در آیه ای دیگر این ادعا را به گونه ای به سود نرهای الله پرست منحرف کرده و آنان را بر ماده مومنان برتری می دهد:
- "الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا"، یعنی: مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه الله برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و به دليل آنكه مردان از اموالشان خرج مىكنند پس زنان درستكار فرمانبردارند و به پاس آنچه الله نگاه داشته است، اسرار شوهران خود را نگاه می دارند و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد را پندشان دهيد و در بسترها از ايشان دورى كنيد و آنان را کتک بزنید پس اگر شما را اطاعت كردند بر آنها هيچ راهى براى سرزنش مجوييد كه الله همانا والاى بزرگ است! (نساء، ۳۴)
در دلگی و والایی الله همان بس که سخنانش به سود نر الله پرست و به زیان ماده مومنه است؛ چه امروزه زنان می توانند کار کنند و باید که دارای استقلال مادی باشند و از اینرو الله غلط کرده است که نرها را بر زنان برتری می دهد تا از آنا سرپرستی کنند، به این بهانه که این نرها از مال خود برای ماده ها خرج می کنند. الله زن درستکار را گوش به فرمان شوهرش می داند، چرا که مدعی است او این سامانه را پرداخته و نگاه داشته است و از اینرو باری دوچندان بر دوش زنان می گزارد که اسرار شوهران خود نگاه دارند نه بدان علت که زن و شوهرند و محرم یکدیگر، بلکه بدان خاطر که الله آن را چنین پرداخته و نگاه داشته است!
بارگری کتاب "مغالطات در قرآن و حدیث"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر