رژیم جمهوری اسلامی، بر اساس قاصل ۱۲ قانون اساسی خود، بر بنیان فقه شیعه ی دوازده عمامی (به عربی: اثنی عشری) حکومت می کند که ستون فقرات مکتبی و دینی این رژیم سرکوبگر می باشد. در ایران کنونی که بر حسب آمار حکومتی، نزدیک به ۸۰ ملیون تن زندگی می کنند (این آمار شامل مهاجران افغان و کرد و عرب عراقی نیز می شود)، که از این میان، ۸۹% به عنوان "شیعه" و نه "شیعه ی دوازده عمامی" دسته بندی شده اند. ۹% سنی نیز در ایران زندگی می کنند که هم مکتب عمر خطاب دومین خلیفه ی عرب الله پرست می باشند که برای نخستین بار به ایران یورش آورد و این سنیان، دست کم تز لحاظ اعتقادی و شاید البته از دید تباری، از بازماندگان اعتقادی یا نژادی آن عرب متجاوز الله پرست می باشند.
اما رژیم خیلی موزیانه آماری از فرقه ی چند ملیون نفری و مخفی اسماعیلیه به دست نمی دهد. در واقع، از میان ۸۹% شیعه ی موجود در ایران، بیش از ۱۶ ملیون تن شیعه ی ۷ عمامی موسوم به اسماعیلی می باشند. افراد این فرقه، در برخورد با دیگران تنها از لفظ شیعه بهره می برند و هویت واقعی خود را آشکار نمی کنند. همچنین، در آمار رسمی نیز دقت کافی نمی شود، زیرا افراد این فرقه ی مذهبی هتا در برخورد با ماموران سرشماری هم، هویت واقعی مذهب خود را فاش نمی سازند. این همه محافظه کاری و پنهان کردن هویت مذهبی از سوی این فرقه برای چیست ؟
اسماعیلیان فرقه ای مذهبی از دین خفیفه ی اسلام محمدی هستند که بنیان مذهبشان به "حسن صباح" می رسد که مرکز فرماندهی و در واقع پاییتخت و ستاد رهبرشان، همانا در دژ الموت در قزوین امروزی بوده است. آنچه که پیرامون فرقه ی اسماعیلیه جلب توجه می کند، گسترش این فرقه تا سوریه است و اکنون پس از هزار سال، حضور سازمان تروریستی سپاه پاسداران در سوریه و پشتیبانی تمام قد و تمام عیار جمهوری اسلامی از رژیم خونریز بعثی بشار اسد و هتا پدرش. این سوریه بود که در زمان آغاز جنگ ایران و عراق، با وجود آنکه خود عربند و هتا از لحاظ سیاسی، طاعون حزب بعث بر این کشور حکومت می کند، اما از در دشمنی با رژیم بعث عراق عرب درمی آیند و حافظ اسد پدر بشار اسد، ۶۰۰ هزار قبضه تفنگ کلاشینکف به جمهوری اسلامی هدیه می دهد !!
هلاکو خان مغول سرانجام حکومت ۲۰۰ ساله ی اسماعیلیان را برانداخت، اما این فرقه همچنان پا بر جا باقی مانده است و اگر نگویم بی نظیر، اما از قدرتی کم نظیر در ایران و کل خاور میانه برخوردار است و در زمان خود حسن صباح نیز، در سرنگونی پادشاه و جایگزینی وی با پادشاهی دیگر بارها نقش مستقیم و اساسی و تعیین کننده داشته و هتا تنها عامل ایجاد چنین دگرش هایی بوده است. قدرت اسماعیلیان تا بدان پایه نیز رسید که خلیفه ی عربی عباسیان را مجبور کردند که یا سرنگونی را بپذیرد یا اینکه به نام حسن صباح، در خود بغداد خطبه بخواند و او را امیر المومنین خطاب نماید !!
فرقه ی حشاشیون که به انگل ایسی Assassins گفته می شود، در کل به افرادی از این فرقه گفته می شده است که نقش نظامی، ترور، جاسوسی و کارهایی از این دست داشته اند. واژه ی حشاش، بر خلاف باور کلی، سرفن به چم (معنای) حشیش و بنگ نبوده، بلکه به کسانی گفته می شود که به "طب نباتی" یا درست تر، در امر "پزشکی و دارو و درمان گیاهی" اشتغال داشته اند و درآمد بزرگ و سرشار این فرقه و یکی از منابع اصلی تامین فعالیت هایش، تولید و فروش و صادرات گیاهان دارویی، چه در ایران و چه به کشورهای همسایه بوده است.
حسن صبا که به عنوان "مرشد" و "پیر"، مورد ارج بسیاری در میان اهالی فرقه بوده و هست، ۸۷ سال عمر می کند و پس از او، کیا بزرگ امید به رهبری فرقه می رسد. واپسین رهبر یا پادشاه ناخوانده ی آنان نیز، رکن الدین خورشاه است که در مغولستان به دست محافظان مغولش کشته شد !!
اسماعیلیان به لقب های دیگری نزد شیعیان ۱۲ عمامی نیز شناخته می شوند، از جمله: "قرمطیان و ملاحده و باطنی". این فرقه، بساط خود را به سوی باختر کشید و در آنجا پیروان بسیار بسیار فراوانی یافت. این فرقه هم اکنون چند ملیون هموند در کشورهای افغنستان، هندوستان و پاکستان نیز دارد. آنان پیشوای خود را "عمام" می خوانند، لفظی دینی که به پیشوای مذهبی، نظامی و سیاسی جماعت الله پرست گفته می شود.
از دید شیعیان دوازده تایی، انحرافات این فرقه بدین قرارند:
اما رژیم خیلی موزیانه آماری از فرقه ی چند ملیون نفری و مخفی اسماعیلیه به دست نمی دهد. در واقع، از میان ۸۹% شیعه ی موجود در ایران، بیش از ۱۶ ملیون تن شیعه ی ۷ عمامی موسوم به اسماعیلی می باشند. افراد این فرقه، در برخورد با دیگران تنها از لفظ شیعه بهره می برند و هویت واقعی خود را آشکار نمی کنند. همچنین، در آمار رسمی نیز دقت کافی نمی شود، زیرا افراد این فرقه ی مذهبی هتا در برخورد با ماموران سرشماری هم، هویت واقعی مذهب خود را فاش نمی سازند. این همه محافظه کاری و پنهان کردن هویت مذهبی از سوی این فرقه برای چیست ؟
اسماعیلیان فرقه ای مذهبی از دین خفیفه ی اسلام محمدی هستند که بنیان مذهبشان به "حسن صباح" می رسد که مرکز فرماندهی و در واقع پاییتخت و ستاد رهبرشان، همانا در دژ الموت در قزوین امروزی بوده است. آنچه که پیرامون فرقه ی اسماعیلیه جلب توجه می کند، گسترش این فرقه تا سوریه است و اکنون پس از هزار سال، حضور سازمان تروریستی سپاه پاسداران در سوریه و پشتیبانی تمام قد و تمام عیار جمهوری اسلامی از رژیم خونریز بعثی بشار اسد و هتا پدرش. این سوریه بود که در زمان آغاز جنگ ایران و عراق، با وجود آنکه خود عربند و هتا از لحاظ سیاسی، طاعون حزب بعث بر این کشور حکومت می کند، اما از در دشمنی با رژیم بعث عراق عرب درمی آیند و حافظ اسد پدر بشار اسد، ۶۰۰ هزار قبضه تفنگ کلاشینکف به جمهوری اسلامی هدیه می دهد !!
هلاکو خان مغول سرانجام حکومت ۲۰۰ ساله ی اسماعیلیان را برانداخت، اما این فرقه همچنان پا بر جا باقی مانده است و اگر نگویم بی نظیر، اما از قدرتی کم نظیر در ایران و کل خاور میانه برخوردار است و در زمان خود حسن صباح نیز، در سرنگونی پادشاه و جایگزینی وی با پادشاهی دیگر بارها نقش مستقیم و اساسی و تعیین کننده داشته و هتا تنها عامل ایجاد چنین دگرش هایی بوده است. قدرت اسماعیلیان تا بدان پایه نیز رسید که خلیفه ی عربی عباسیان را مجبور کردند که یا سرنگونی را بپذیرد یا اینکه به نام حسن صباح، در خود بغداد خطبه بخواند و او را امیر المومنین خطاب نماید !!
فرقه ی حشاشیون که به انگل ایسی Assassins گفته می شود، در کل به افرادی از این فرقه گفته می شده است که نقش نظامی، ترور، جاسوسی و کارهایی از این دست داشته اند. واژه ی حشاش، بر خلاف باور کلی، سرفن به چم (معنای) حشیش و بنگ نبوده، بلکه به کسانی گفته می شود که به "طب نباتی" یا درست تر، در امر "پزشکی و دارو و درمان گیاهی" اشتغال داشته اند و درآمد بزرگ و سرشار این فرقه و یکی از منابع اصلی تامین فعالیت هایش، تولید و فروش و صادرات گیاهان دارویی، چه در ایران و چه به کشورهای همسایه بوده است.
حسن صبا که به عنوان "مرشد" و "پیر"، مورد ارج بسیاری در میان اهالی فرقه بوده و هست، ۸۷ سال عمر می کند و پس از او، کیا بزرگ امید به رهبری فرقه می رسد. واپسین رهبر یا پادشاه ناخوانده ی آنان نیز، رکن الدین خورشاه است که در مغولستان به دست محافظان مغولش کشته شد !!
اسماعیلیان به لقب های دیگری نزد شیعیان ۱۲ عمامی نیز شناخته می شوند، از جمله: "قرمطیان و ملاحده و باطنی". این فرقه، بساط خود را به سوی باختر کشید و در آنجا پیروان بسیار بسیار فراوانی یافت. این فرقه هم اکنون چند ملیون هموند در کشورهای افغنستان، هندوستان و پاکستان نیز دارد. آنان پیشوای خود را "عمام" می خوانند، لفظی دینی که به پیشوای مذهبی، نظامی و سیاسی جماعت الله پرست گفته می شود.
از دید شیعیان دوازده تایی، انحرافات این فرقه بدین قرارند:
۱. تاويلات باطنيه در حد بی اعتبار دانستن ظواهر شرع پيش می رود، يعنی اينها احكامی مانند وجوب نماز، روزه، حج و... را قابل نسخ و رفع می دانند و با اين حساب،، با انكار شريعت، راه اباحه گری بی حد و مرزی را می پيمايند. داشتن چنين عقيده ای به اتفاق فرق اسلامی، موجب كفر و خروج از اسلام است. بدين جهت، هنگامی كه تمام مذاهب اسلامی نماينده به مجمع التقريب بين المذاهب الاسلامی معرفی كرد، اين گروه موفق نگرديد كه نماينده ی خود را به مجمع مزبور معرفی نمايد، زيرا همه ی فرق اسلامی، مسلماني گروه مزبور را قبول نداشتند.
۲. شيعه ی اثنا عشری، گروه مزبور را گمراه و منحرف می دانند، زيرا تاويلات بی حد و مرز آنان افزون بر نفی ظواهر شريعت، به نفی خشونت نبوت هم می انجامد. همچنین شماره ی هفت برای آنان یک ارزش مادر به حساب می آيد تا آنجایی که همه ی انبيا و اوصيا و عمامان را منحصر در عدد هفت می دانند و به عقیده ی این فرقه، دين متاثر از عرفان و عقايد هندو گرایی و فلسفه ی ستاره پرستان است.
۳. نپذيرش عمامان پس از عمام صادق (کزا)، خود انحرافی است كه به منزله ی انكار همت ائمه است و انكار یکی از عمامان به مانند انكار رسولولا ـ تف بر محمد و آل محمد ـ است. انحرافات اسماعيليه از دید معرفتی، خيلی فراوان است و در واقع تمام انحرافات آنان به همان سه انحراف نخست برمی گردد.
همین جستار در کیهان سوئد
همین جستار در کیهان سوئد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر