سبزی جنگل را دوست دارم
سبزی چمن های باران خورده را دوست دارم
سبزی روح های شاد و بی غم
سبزی خاطرات شیرین کودکی، نوجوانی و جوانی
سبزی خاطرات سرشار تجربه ی کهنسالی و حسرت خوردن های ای کاش
کاش کاش را
سبز، رنگ مهربانی و شادابی و طراوت است
سپید را هم دوست دارم، سپید رنگ صلح است
صلح را دوست دارم، صلح رنگ امنیت و خنده و آرامش است
صلح از خانه ی وتن و جهان دور است
صدای انفجار و اشک های کودکی زخمی که دیگر نه پدر دارد نه مادر نه دست
همه ی دست ها برای تکیه را از او گرفته اند، آنهایی که از صلح می گویند و جنگ می کنند
می خواهم جامه ی سیاهم را از تن در آورم
و سپید بپوشم، اگر صلح در خانه ام را بزند
امیر ارشد دیگر جان ندارد، اما خاطره های قشنگ دارد
همه ی جان و زندگی را از او گرفته اند
همه ی دست ها برای تکیه را از او گرفته اند، آنهایی که از صلح می گویند و جنگ می کنند
می خواهم جامه ی سیاهم را از تن در آورم
و سپید بپوشم، اگر صلح در خانه ام را بزند
امیر ارشد دیگر جان ندارد، اما خاطره های قشنگ دارد
همه ی جان و زندگی را از او گرفته اند
آنهایی که از صلح می گویند و جنگ می کنند
بر افراشته است پرچم عشق بر سر در وتنم
شیرش مردان و زنان ایران
خورشیدش مبارزان آزادی، که در خاک هم خورشیدند
و سرخیش خون سیاووشان بی ادعا
ای وای از آنهایی که از صلح می گویند و جنگ می کنند
همین جستار در کیهان سوئد
بر افراشته است پرچم عشق بر سر در وتنم
شیرش مردان و زنان ایران
خورشیدش مبارزان آزادی، که در خاک هم خورشیدند
و سرخیش خون سیاووشان بی ادعا
ای وای از آنهایی که از صلح می گویند و جنگ می کنند
همین جستار در کیهان سوئد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر