جمهوری اسلامی از آغاز، با موج بزرگی که به یاری کشورهای اروپایی، روسیه ی شوروی و آمریکا و انگل ستان به راه انداخت، توانست با به دست دادن "چهره ای سر تا پا اهریمنی" از شاهنشاه عزیز، خود را در برابر پادشاهی مشروطه ی پادشاهی ایران، به عنوان فرشته و منجی دنیا و آخرت ایرانیان نشان دهد و با هزاران دروغ و صدها هزار دسیسه، در اوج بی خبری و ندانم کاری توده های ایرانی، افسار قدرت و حکومت را در ایران به دست گیرد.
با آمدن ضحاک ولایت فقیه، همه ی تعبیرهای استوره ای ایران پیرامون ضحاک و ویرانی کشور و مردمش به واقعیتی کشنده و ملموس تبدیل شد و این سوگ نشینی همچنان ادامه دارد.
اما با هزاران کینه توزی دیرینه ی آخوندها و چپ ها نسبت به تمدن ایرانی از کوروش و زرتشت و نوروز گرفته تا تمامیت آبی و خاکی کشور، واپسین خیانت جمهوری اسلامی به ایران، همین قرارداد دریای مازندران بود که درقزاقستان به امضای رییس جمهور رژیم اسلامی رسید. قراردادی که وزارت دفاع روسیه یک طرف آن را تهیه کرده و به چار کشور دیگر ساحلی دریای مازندران دیکته کرده بود. در این قرارداد، سهم پنجاه درصدی ایران در "مالکیت دریای مازندران"، به سیزده درصد رسید و افزون بر این، حق حاکمیت ایران در کشتیرانی، دریانوردی، صید و ماهیگیری از دست رفت و بهره برداری از ذخایر نفت و گاز نیز، به یک درصد کاهش پیدا کرد !!
در این میان، در همان هنگامی که سرکردگان ولایت فقیه ماه ها بود که از آمدن این روزگار شوم آگاه بودند و خود را آماده ی امضای آن کرده بودند، به عمد و به شکلی تاریخی و تکراری، مردم را از انجام چنین رویدادی بی خبر نگاه داشتند و تنها هنگامی آن را اعلام کردند که آخوند پدر خوانده ی شان، با تابعیتی دو گانه و انگل ایسی، در آستانه ی پرواز به قزاقستان بود، یعنی حرکتی ضد اطلاعاتی که فرصت عملیات روانی و توان کند و کاو و ارزیابی ابعاد و جوانب کار را از سوی همه ی مردم ایران و آگاهان سیاسی و تحلیلگران گرفت.
جمهوری اسلامی، با این اقدام ضد ملی خود که ضد ملی بودنش در شفاف نبودن عمدی اقداماتش و در بی خبری نگاه داشتن توده ی مردم و رسانه ها بود، بار دیگر کژ دهانی تاریخی خود به ایرانیان را تکرار کرد و آنها بنا به عبارت فقه کزایی اسلامیش، "طفل صغیر" به حساب آورد و به نگاهی با چشم بچه یتیمی که کشور و تمدن و تاریخش اشغال و مصادره و منابع و دارایی هایش چپاول و غارت شده است، با آنها رفتار کرد.
تنها هنگامی مردم را از آن غلط زیادی ایی که کرده بود آگاه نمود که کار از کار گزشته بود و قرارداد ترکمانچای دریای مازندران، به امضای سرسپردگان جمهوری اسلامی رسیده بود.
جمهوری اسلامی نه تنها عمدن درباره ی این قرارداد، پیش از اجرا و امضای آن، با مردم ایران هرگز سخن نگفته بود، که هتا پس از این میهن فروشی و خیانت تاریخی به میهن نیز، متن قرارداد را برای مردم کشور منتشر نکرد، و آنچه که به دست رسانه ها و تحلیلگران رسید، چیزی به جز متن پارسی ایی بود که هرگز از سوی وزارت خارجه ی رژیم آخوندی منتشر نشد. اینها همگی در حالی بود که روسیه پیش از تاریخ اجرای قرارداد رژیم حقوق دریای مازندران، مردم این کشور را از راه رسانه های خود آگاه ساخته بود، زیرا این آگاهی به سود دولت این کشور بود.
اما در جمهوری اسلامی، بنا به سابقه ی خیانت پیشگی سرکردگان ولایت فقیه، به عمد و به شکلی بایکوت خبری و در بی خبری محض نگاه داشتن مردم از راه ناآگاه گزاردن رسانه های حکومتی انحصاری خود، آنچه که به زیان دولت خیانکار اسلامی بود را به مردم نگفتند و مردم کشورمان را تا آن اندازه خوار و پست و نافهم انگاشتند که هتا به آنها ارزش خواندن متن کامل قرارداد، پس از امضای آن را هم ندادند !!
این خفت طلبی مردم می بود اگر که در برابر این تجزیه کردن کشور در دریای مازندران از سوی ولایت فقیه، سکوت می کردند.
اما در سینه ی تاریخ ثبت خواهد بود که ایرانیان چگونه نسبت به تجاوز به حق مالکیت ملی خود در دریای مازندران خروشیدن گرفتند و کار تا بدانجا اوج پیدا کرد که هتا مجلس ارتجاع آخوندی هم نسبت به داد و فریاد مردم واکنش نشان داد و از آنچه که از سوی دولت دو تابعیتی جمهوری اسلامی، چه پیش از قرارداد و چه پس از آن، کاملن اعلام بی خبری کرد و خود را از این خیانت تاریخی مبرا نمود.
از اینرو، سهم ایران از مالکیت در دریای مازندران، با این قرارداد تجزیه طلبانه و ننگین، تنها به پانزده مایل از خط ساحلی رسیده است که هتا از آن سهم سیزده درصد کزایی هم، بسیار بسیار کمتر است. رسانه های رژیم نه تنها این اقدام را ستودند، بلکه نسبت به ابعاد خیانتکارانه ی آن کاملن سکوت کردند و هتا مزدوران صادراتی رژیم در برون مرز همچون "امید شریفی دانا" که از پستوی خانه اش ویدیو پر می کند، این خیانت ملی را یک "شاهکار سیاسی" خواندند !!
با آمدن ضحاک ولایت فقیه، همه ی تعبیرهای استوره ای ایران پیرامون ضحاک و ویرانی کشور و مردمش به واقعیتی کشنده و ملموس تبدیل شد و این سوگ نشینی همچنان ادامه دارد.
اما با هزاران کینه توزی دیرینه ی آخوندها و چپ ها نسبت به تمدن ایرانی از کوروش و زرتشت و نوروز گرفته تا تمامیت آبی و خاکی کشور، واپسین خیانت جمهوری اسلامی به ایران، همین قرارداد دریای مازندران بود که درقزاقستان به امضای رییس جمهور رژیم اسلامی رسید. قراردادی که وزارت دفاع روسیه یک طرف آن را تهیه کرده و به چار کشور دیگر ساحلی دریای مازندران دیکته کرده بود. در این قرارداد، سهم پنجاه درصدی ایران در "مالکیت دریای مازندران"، به سیزده درصد رسید و افزون بر این، حق حاکمیت ایران در کشتیرانی، دریانوردی، صید و ماهیگیری از دست رفت و بهره برداری از ذخایر نفت و گاز نیز، به یک درصد کاهش پیدا کرد !!
در این میان، در همان هنگامی که سرکردگان ولایت فقیه ماه ها بود که از آمدن این روزگار شوم آگاه بودند و خود را آماده ی امضای آن کرده بودند، به عمد و به شکلی تاریخی و تکراری، مردم را از انجام چنین رویدادی بی خبر نگاه داشتند و تنها هنگامی آن را اعلام کردند که آخوند پدر خوانده ی شان، با تابعیتی دو گانه و انگل ایسی، در آستانه ی پرواز به قزاقستان بود، یعنی حرکتی ضد اطلاعاتی که فرصت عملیات روانی و توان کند و کاو و ارزیابی ابعاد و جوانب کار را از سوی همه ی مردم ایران و آگاهان سیاسی و تحلیلگران گرفت.
جمهوری اسلامی، با این اقدام ضد ملی خود که ضد ملی بودنش در شفاف نبودن عمدی اقداماتش و در بی خبری نگاه داشتن توده ی مردم و رسانه ها بود، بار دیگر کژ دهانی تاریخی خود به ایرانیان را تکرار کرد و آنها بنا به عبارت فقه کزایی اسلامیش، "طفل صغیر" به حساب آورد و به نگاهی با چشم بچه یتیمی که کشور و تمدن و تاریخش اشغال و مصادره و منابع و دارایی هایش چپاول و غارت شده است، با آنها رفتار کرد.
تنها هنگامی مردم را از آن غلط زیادی ایی که کرده بود آگاه نمود که کار از کار گزشته بود و قرارداد ترکمانچای دریای مازندران، به امضای سرسپردگان جمهوری اسلامی رسیده بود.
جمهوری اسلامی نه تنها عمدن درباره ی این قرارداد، پیش از اجرا و امضای آن، با مردم ایران هرگز سخن نگفته بود، که هتا پس از این میهن فروشی و خیانت تاریخی به میهن نیز، متن قرارداد را برای مردم کشور منتشر نکرد، و آنچه که به دست رسانه ها و تحلیلگران رسید، چیزی به جز متن پارسی ایی بود که هرگز از سوی وزارت خارجه ی رژیم آخوندی منتشر نشد. اینها همگی در حالی بود که روسیه پیش از تاریخ اجرای قرارداد رژیم حقوق دریای مازندران، مردم این کشور را از راه رسانه های خود آگاه ساخته بود، زیرا این آگاهی به سود دولت این کشور بود.
اما در جمهوری اسلامی، بنا به سابقه ی خیانت پیشگی سرکردگان ولایت فقیه، به عمد و به شکلی بایکوت خبری و در بی خبری محض نگاه داشتن مردم از راه ناآگاه گزاردن رسانه های حکومتی انحصاری خود، آنچه که به زیان دولت خیانکار اسلامی بود را به مردم نگفتند و مردم کشورمان را تا آن اندازه خوار و پست و نافهم انگاشتند که هتا به آنها ارزش خواندن متن کامل قرارداد، پس از امضای آن را هم ندادند !!
این خفت طلبی مردم می بود اگر که در برابر این تجزیه کردن کشور در دریای مازندران از سوی ولایت فقیه، سکوت می کردند.
اما در سینه ی تاریخ ثبت خواهد بود که ایرانیان چگونه نسبت به تجاوز به حق مالکیت ملی خود در دریای مازندران خروشیدن گرفتند و کار تا بدانجا اوج پیدا کرد که هتا مجلس ارتجاع آخوندی هم نسبت به داد و فریاد مردم واکنش نشان داد و از آنچه که از سوی دولت دو تابعیتی جمهوری اسلامی، چه پیش از قرارداد و چه پس از آن، کاملن اعلام بی خبری کرد و خود را از این خیانت تاریخی مبرا نمود.
از اینرو، سهم ایران از مالکیت در دریای مازندران، با این قرارداد تجزیه طلبانه و ننگین، تنها به پانزده مایل از خط ساحلی رسیده است که هتا از آن سهم سیزده درصد کزایی هم، بسیار بسیار کمتر است. رسانه های رژیم نه تنها این اقدام را ستودند، بلکه نسبت به ابعاد خیانتکارانه ی آن کاملن سکوت کردند و هتا مزدوران صادراتی رژیم در برون مرز همچون "امید شریفی دانا" که از پستوی خانه اش ویدیو پر می کند، این خیانت ملی را یک "شاهکار سیاسی" خواندند !!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر