از آستین کفتاران حکومتی، هر روزه هزاران بیلاخ به سوی امة پرورده ی گاو اندیش هواله می شود. سالیان سال است که دم خروس بی اعتقادی سرکردگان رژیم به خدای موهوم اما همیشه ادعا شده اش بیرون زده، اما مشتی ببعی همیشه گفته اند انشالا که گربه است !!
آخوند "نور الدین پیرموذن" نماینده ی رژیم از اردبیل، در جمهوری اسلامی راست کرد و در لس انجلس داماد شد. او رخت آخوندی را پس از ۴۰ سال "بخور و برین" روی امة و پارو کردن پول و ماتحت خوری از بالایی های رژیم، مال و منال را برداشت و رفت ینگه دنیا !!
به ازای تک تک حقوقی که از مردم پایمال شده است، هزاران انگل زاده و مزدور رژیم به ثروت و جاه و مقام رسیده اند و چون خوب می دانند نه خدایی هست و نه حساب و کتابی، هر کاری دلشان می خواهد انجام می دهند. دین افیون توده هاست و برای همینست که تنگدستان و مستمندان جامعه، همیشه از یقه چاک ترین های دین و اسلام بازی هستند.
از دیرباز این نویسندگان و شاعران و دانشمندان بوده اند که آموزگارانه، چراغ دانش و انسانیت را افروخته اند و این دین فروشان و خدافروشان بوده اند که آن چراغ را خاموش کرده اند. از دیرباز، آنان که می دانستند در پس این پرده ی جهان، نه پرده ای است و نه آخرتی و نه خدایی هست و نه حساب و کتابی، با شرافت و خرد خود و وجدانی سرشار از عشق به انسانیت، خدمت های بی شماری در حق مردمان کرده اند. آنان مردم را از خداپرستی باز داشته و به خردورزی سفارش کرده اند.
شاعری که الله پرستان به او انگ خداپرستی زده اند، لابلای سخنان جان افروزش، سخنانی را بر زبان رانده است که نشانگر از اوج خداناباوری اوست.
به دیگر سخن، شاخه ی درخت معرفتی که روشنگران در سرتاسر جهان پراکنده اند، فروغی و سلایی دارد که هرگز از بین نمی رود و چون خورشید جهان افروز، از آستان خاوران سربرمی کشد و می سوزد و می سوزاند. این طریقت و معرفتی است که به عاشقان وعده داده شده است و میزانی است از رعایت انسانیت و تجاوز به حقوق انسانی و فرقی است میان انسان پرستی و خداپرستی.
ای بی ایمانان و خردورزان جهان، متحد شوید و علیه مکتب ها و آیین های سرکوب و سانسور، دزدی و فحشا و قتل و چنایت و تجاوز بایستید و بدانید که دستاور همه ی مکتب های کنونی سیاسی و غیر سیاسی جهان، همین فاضلابی است که جهانیان به نام اسلام و مسیحیت و یهودیت، فاشیسم و سوسیالیسم و مارکسیسم و کمونیسم تحویل گرفته اند و اگر برازندگی انسان بیش از این وصله های ویرانگر و ناجور است، پس در همان خفت گاه اندیشه و پستی احساس بمانید که نه خردمندید که هیوانی هستید سخنگو.
خداناباوری یک الحاد و یک ارتداد ساده نیست. خداناباوری، یک کنشگری در راه روشنگری و افروختن چراغ دانایی و دانش و انسان دوستی است. آنچه که همه چیز را برای انسان مجاز و روا می دارد، جز ستم و تجاوز به حقوق دیگران را.
آخوند "نور الدین پیرموذن" نماینده ی رژیم از اردبیل، در جمهوری اسلامی راست کرد و در لس انجلس داماد شد. او رخت آخوندی را پس از ۴۰ سال "بخور و برین" روی امة و پارو کردن پول و ماتحت خوری از بالایی های رژیم، مال و منال را برداشت و رفت ینگه دنیا !!
آنان که طلبکار خدایید، خدایید
حاجت به طلب نیست، شمایید، شمایید
چیزی که نکردید گم، از بهر چه جویید ؟
کس غیر شما نیست، کجایید، کجایید ؟
در خانه نشینید و مگردید به هر در
زیرا که شما خانه و هم خانه خدایید
حضرت مولانا
به ازای تک تک حقوقی که از مردم پایمال شده است، هزاران انگل زاده و مزدور رژیم به ثروت و جاه و مقام رسیده اند و چون خوب می دانند نه خدایی هست و نه حساب و کتابی، هر کاری دلشان می خواهد انجام می دهند. دین افیون توده هاست و برای همینست که تنگدستان و مستمندان جامعه، همیشه از یقه چاک ترین های دین و اسلام بازی هستند.
از دیرباز این نویسندگان و شاعران و دانشمندان بوده اند که آموزگارانه، چراغ دانش و انسانیت را افروخته اند و این دین فروشان و خدافروشان بوده اند که آن چراغ را خاموش کرده اند. از دیرباز، آنان که می دانستند در پس این پرده ی جهان، نه پرده ای است و نه آخرتی و نه خدایی هست و نه حساب و کتابی، با شرافت و خرد خود و وجدانی سرشار از عشق به انسانیت، خدمت های بی شماری در حق مردمان کرده اند. آنان مردم را از خداپرستی باز داشته و به خردورزی سفارش کرده اند.
شاعری که الله پرستان به او انگ خداپرستی زده اند، لابلای سخنان جان افروزش، سخنانی را بر زبان رانده است که نشانگر از اوج خداناباوری اوست.
به دیگر سخن، شاخه ی درخت معرفتی که روشنگران در سرتاسر جهان پراکنده اند، فروغی و سلایی دارد که هرگز از بین نمی رود و چون خورشید جهان افروز، از آستان خاوران سربرمی کشد و می سوزد و می سوزاند. این طریقت و معرفتی است که به عاشقان وعده داده شده است و میزانی است از رعایت انسانیت و تجاوز به حقوق انسانی و فرقی است میان انسان پرستی و خداپرستی.
ای بی ایمانان و خردورزان جهان، متحد شوید و علیه مکتب ها و آیین های سرکوب و سانسور، دزدی و فحشا و قتل و چنایت و تجاوز بایستید و بدانید که دستاور همه ی مکتب های کنونی سیاسی و غیر سیاسی جهان، همین فاضلابی است که جهانیان به نام اسلام و مسیحیت و یهودیت، فاشیسم و سوسیالیسم و مارکسیسم و کمونیسم تحویل گرفته اند و اگر برازندگی انسان بیش از این وصله های ویرانگر و ناجور است، پس در همان خفت گاه اندیشه و پستی احساس بمانید که نه خردمندید که هیوانی هستید سخنگو.
خداناباوری یک الحاد و یک ارتداد ساده نیست. خداناباوری، یک کنشگری در راه روشنگری و افروختن چراغ دانایی و دانش و انسان دوستی است. آنچه که همه چیز را برای انسان مجاز و روا می دارد، جز ستم و تجاوز به حقوق دیگران را.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر