۱۳۹۷ بهمن ۱۶, سه‌شنبه

وقاحت ویژه ی آخوندی: آخوندها دانشمند بودند و رضا شاه با دشمنی با آخوندها، علم و دانش را از بین برد

آخوند اصلاح طلب حکومتی آیت الله "یوسفی صانعی"، در زنجیره اعترافات سرکردگان جمهوری اسلامی که از راه گفتگوی آنها با مهره ی اطلاعاتی رژیم "مازیار بهاری" صاحب مجله ی اینترنتی "ایران وایر" در سال ۸۵ فرار خورشیدی انجام می گیرد، موجی از توهین و تهمت را روانه ی خاندان پادشاهی ایران کرد.

"عارف قزوینی" مشروطه خواه:
هر آخوند یک کارخانه ی خر سازی است
در این بخش از گفتگو، آخوند یوسفی صانعی علت اصلی و ریشه ی شورش گله های ۵۷ی در سرنگونی حکومت قانونی مشروطه ی پادشاهی و براندازی دولت قانونی زنده یاد "شاهپور بختیار" را، کنار زدن آخوندهای مفت خواره از امور سیاسی و اجتماعی مردم عنوان کرد که در نتیجه ی آن، خشم آخوندهای انگل به عنوان ابزاری در دست استعمارگران اروپایی، روس و دمکرات های آمریکایی مورد بهره برداری قرار گرفت و اتحاد شوم و نامقدس سرخ و سیاه رقم خورد.

یوسفی صانعی آن آخوند پیره حرامزاده ایست که در پشتیبانی تمام قد از اصلاح طلبان حکومتی در نقش یکی از سرکردگان اصلی آن، نقش نخست و قاطعی داشته است و زنجیره فریب های آخوند "سید محمد خاتمی"، بدون وابستگی مستقیم به او، معنا نمی دهد.

آخوند صانعی، در ضمن آن همه لجن پراکنی علیه خاندان میهن پرست شاهنشاهی ایران، آخوندهای مفت خواره را مشتی "دانشمند" خطاب کرد که علوم گوناگونی همچون ریاضی، فیزیک و ستاره شناسی را این آنها بوده اند که در دست داشته اند و به ترویج و شکوفایی دانش از راه آموزش و ایجاد تمدن، اقدام کرده اند !! یاوه ای سخیف که نه تنها در ایران، که در هیچ جای جهان محلی از اعراب ندارد و دروغش نخ نماتر از بررسی و بیان دوباره است.

رضا شاه بزرگ یک پادشاه ایران پرست بود که جز آبادانی کشور و خدمت به مردم،
در اندیشه اش نبود. شاه در سرزمین شاهان هرگز نمی میرد
اما آخوند صانعی از این چرند گویی آهنگ این بهره برداری را دارد که بیان کند "رضا شاه بزرگ" به بهانه ی دشمنی با آخوندهای به اصطلاح دانشمند، به دنبال دشمنی با دانش و علم در کشور بود و این کار را با اجبار آخوندهای زالو صفت به کندن رخت دین فروشی انجام داد !!

به دیگر سخن، رضا شاه بزرگ از آنجا که با دانش در ایران دشمنی داشت، نخست زنان را از یوغ دین بارگی و الله زدگی رها کرد و حجاب تحمیلی عربی اسلامی که آخوند بر سرشان گزاشته و روبنده بر چهره های زیبایشان زده بود را آزاد کرد و سپس موجی از دانشجویان را به اروپا فرستاد تا ضمن فراگیری شیوه های نوین و علمی دشمنی با علم و دانش، در خدمت خود بگیرد !!!!

این آخوند حرامزاده ی فسیل که همچنان در پندار عصر گوز نبوی به سر می برد و در این توهم است که با دروغ گویی و شیادی و به خرج دادن آن وقاحت ویژه و مشهور آخوندی، می تواند با گه خوری و دری وری پردازی، ترور شخصیت کند و مردم ایران را از گرد شاهزاده "رضا پهلوی" که به درستی در مسیر آن دو پادشاه میهن پرست بزرگ گام برمی دارد، دور سازد.

روز ملی آخوند کشان، مرامنامه ای است برای زدایش هزارگان سال تحمیل خریت
و دشمنی با خرد و دانش و عشق بشری
تخم نجاستی که در ایران به عنوان دم و دستگاه آخوندی کاشته شده است، آن انبوهی از باغستان هرزه پرور زهرآلوده ای از درختان بوآلبا است که باید در پی آزادی ایران در فردای آینده، نقشه ی سوزاندن ریشه و تخم همه ی این باغستان جهنمی را در راستای "روز ملی آخوند کشان"، پیاده کنیم.

بدینسان، آن آخوندهای حرامزاده ای که تا از دیروز تا هنوز، دشمن مشروطه بوده و به جای آن "حکومت مشروعه" ی دیروز یا همان "ولایت فقیه" امروز را می خواستند، به ناگاه از آستین اصلاح طلبی آخوندها دیدیم که افعی اسلام کبوتر می زاید و دم از مشروطه ی اصیل اسلامی و آخوندی می زند که البته رضا شاه بزرگ و آن همه جان باخته ی میهن، به آن خیانت هم کرده بودند !!!!


نمردیم و وقاحت ویژه ی آخوندهای دغلباز دروغ زن دروغگو را به چشم دیدیم و به جان لمس کردیم و دست به قلم شدم تا رسوار از قهبگی مادرتان، افشایتان کنم.

بنا به اعتراف این آخوند دریوزه ی حقیر زاده، سیاست رضا شاهی در برابر آخوندها کافی و به اندازه ی لازم قاطع نبوده است و اگر مهرورزی شاهانه برای این انگل ها به کار گرفته نشده بود، می بایست همچون آینده که خواهیم کرد، شاهد برچیدن بن و اساس دستگاه دین فروشی از هر دین و مذهب و فرقه ای بوده باشیم، ضمن آنکه مردم آزاد باشند که به اماکن مذهبی خود رفته و آداب کزایی دینی خود را به جای آورند. آخوند و منبر و تولید اندیشه ی آخوندی و کتاب های آخوندی، ممنوع. آخوند باید در دشت کویر و کویر لوت، شن جابجا کند و کویر را می تواند با وجود صدها هزار مفت خواره ی انگل، یک شبه تبدیل به دریاچه و باغ و زمین کشاورزی و هزار و یک چیز خوب دیگر کرد.

آنچه آخوند را می کشد و از اینرو آخوند خوب، آخوند مرده است، اعدام آنان نیست؛ بلکه آنست که روحیه ی آخوندی را یک بار و برای همیشه در هم شکنیم.

وز آب تلخ نرفتی ز بحر سوی افق
کجا حیات گلستان شدی به سیل و مطر

قطره از وتن خویش رفت و بازآمد
مصادف صدف او گشت و شد یکی گوهر

نه یوسفی به سفر رفت از پدر گریان
نه در سفر به سعادت رسید و ملک و ظفر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر