به یادگار اعلا حضرت رضا شاه بزرگ در نجات کردستان همیشه ایرانی از دسیسه ی روسی "ملا قاضی محمد" پانکرد تجزیه طلب |
هتا در بیانیه، واژه ی ایران پس از نام حزب دمکرات حذف شده است و اعلامیه، حزب دمکراتی را معرفی می کند که یا بین المللی است و یا حزبی است متعلق به تمام نقاط کردنشین چار کشوری که کردها در آن زندگی می کنند و به هر تقدیر معلوم نیست کدام کردستان مورد نظر نویسندگان است.
با بررسی و پرس و جویی که دوستان هم اندیش به کار بردند، معلوم شد این بیانیه مربوط به حزب دمکرات کردستان ایران نیست و از سوی آن حزب صادر نشده، بلکه از سوی شاخه ای از این حزب که سال ها پیش از حزب مادر انشعاب کرده و جدا شده است، تهیه و پخش شده است.
تروریست های پیشمرگه متعلق به گروهک های تروریستی و تجزیه طلب در اقلیم خودسر کوردکستان |
هیچ نزدیکی و ارتباطی بین آنچه در لیبی رخ داده و درجریان است، با وضع کرد و کردستان وجود ندارد. کسانی که چنین رابطه ای را درست کرده و می سازند، یا نا آگاهند و یا فریبکار و در این سنجش بی اصل و مناسبت، هدف های شوم ضد ایرانی خود را جستجو می کنند.
مردم یک کشور مستقل به نام لیبی با چند گونه قوم و قبیله، ۴۲ سال در زیر آتش استبداد یک دیکتاتور دیوانه سوخته و ساخته اند و در زمانی که با کمک یکدیگر به پرخاش و اعتراض برخاسته اند، چون از یک سو فریادها و توانائی هایشان در برابر نیروی نظامی دیکتاتور هیچ بوده است و از دیگر سو، جهان آزاد بیش از این دیوانه بازی های حاکمشان را تحمل نیاورده، قوای خود را به بهانه ی پشتیبانی از آن مردم و به دفاع از آنان، به میدان فرستاده و تصمیم به تظاهر به هم دردی و همراهی با این مردم گرفته است. این چه ربطی به قوم کرد و به ویژه کرد ایرانی دارد که به هرتقدیر و علت، در بین چار کشور پراکنده است و به چند گونه گویش به نام کردی گپ می زنند و بیشترشان سخن همدیگر را نمی فهمند ؟
"سالار جاف"، میهن پرست کرد ایرانی که به خاطر مبارزه علیه رژیم ولایت فقیه، از سوی چپ های اسلامی و مارکسیستی اعدام شد |
به سخنی روشن تر، هم میهن دست دوم به حساب نیاید !! هم اکنون بیشتر نزدیک به اتفاق کردها در کردستان ایران و درون میهن، جدا از استبداد آخوندی، از آرامش نسبی برخوردارند و همانند دیگر مردم ایران زمین، ستم و حماقت حکومت اسلامی را نظاره گر بوده و ضمن تحمل، با آن مخالفند. این مردم در شمار بیشینه، نه از فدرالیسم خبری دارند و نه به جدایی از ایران می اندیشند. اینگونه سخنان که به شدت بوی جدایی و تجزیه طلبی از آن استشمام می شود، تنها در درون گروهک های سیاسی ایی که خود را قیم مردم کرد می دانند، جریان دارد و به صورت هدف و اساس نامه ی این گروهک ها درآمده است. مردم کرد از این بند بازی ها حیرانند و هیچ خبر ندارند و این جاه طلبان و سیاست بازان را نمی شناسند.
از سوی دیگر، تاریخ در هیچ جا نشانی به دست نداده است که کردها زمانی مستقل بوده و کشوری داشته باشند و یا در کتاب های جغرافیایی سراغ نداریم کشوری به نام کردستان بر روی کره ی زمین دیده شده باشد؛ زیرا به یقین همه ی سرزمین کردستان در بیشتر زمان های گزشته، همواره بخشی از جهانگیری شاهنشاهی و بخشی از کشور مستقل ایران بوده است. این موضوع را تاریخ چه در زمان مادها و چه در دوره ی هخامنشیان و سپس به هنگام حکومت سلوکیان و سرانجام دودمان ساسانیان، همیشه گواهی داده و به ما نشان می دهد. پس از یورش اعراب چادر نشین و غارتگر به جهانگیری ما و شکست ساسانیان و برقراری رژیم امریالیستی اعراب الله پرست نیز، کردستان همانند دیگر بخش های ایران، همراه دیگر مردم ایران و میهن پرستان و مانند دیگر نواحی ایران، به ناچار مطیع نیروی اشغالگر و خلفای عرب بوده است تا سرانجام این سرزمین را حماقت و تعصب مذهبی پادشاهان صفوی، به دو نیم کرد و نیم بزرگش را در جنگ های پر زیان مذهبی از دست داد و نصیب امپریالیسم خلفای عثمانی که با شیعیان صفوی همواره در جنگ بودند شد و نیم کوچکش در دامن مادر میهن باقی ماند. البته بلاهت پادشاهان قاجار نیز در بخشی از این مصیبت دخیل بوده است و آنان نیز بخشی را به تاراژ دادند.
از سوی دیگر، تاریخ در هیچ جا نشانی به دست نداده است که کردها زمانی مستقل بوده و کشوری داشته باشند و یا در کتاب های جغرافیایی سراغ نداریم کشوری به نام کردستان بر روی کره ی زمین دیده شده باشد؛ زیرا به یقین همه ی سرزمین کردستان در بیشتر زمان های گزشته، همواره بخشی از جهانگیری شاهنشاهی و بخشی از کشور مستقل ایران بوده است. این موضوع را تاریخ چه در زمان مادها و چه در دوره ی هخامنشیان و سپس به هنگام حکومت سلوکیان و سرانجام دودمان ساسانیان، همیشه گواهی داده و به ما نشان می دهد. پس از یورش اعراب چادر نشین و غارتگر به جهانگیری ما و شکست ساسانیان و برقراری رژیم امریالیستی اعراب الله پرست نیز، کردستان همانند دیگر بخش های ایران، همراه دیگر مردم ایران و میهن پرستان و مانند دیگر نواحی ایران، به ناچار مطیع نیروی اشغالگر و خلفای عرب بوده است تا سرانجام این سرزمین را حماقت و تعصب مذهبی پادشاهان صفوی، به دو نیم کرد و نیم بزرگش را در جنگ های پر زیان مذهبی از دست داد و نصیب امپریالیسم خلفای عثمانی که با شیعیان صفوی همواره در جنگ بودند شد و نیم کوچکش در دامن مادر میهن باقی ماند. البته بلاهت پادشاهان قاجار نیز در بخشی از این مصیبت دخیل بوده است و آنان نیز بخشی را به تاراژ دادند.
مادران کردی که به خاطر شهادت فرزندانشان به دست تروریست های پیشمرگه ی کومله کشته شدند، در سوگ و غمگساری فرو رفته اند |
بنا بر این، همه ی بخش های این سرزمین همیشه جزو کشور بزرگ ایران و همراه ایران بوده است. در نتیجه، ادعایی به این مفهوم که "ما بازگشت استقلال خود را خواستاریم"، امری تازه ساز است و در هیچ تاریخی نشانی از استقلال کردستان به چشم نمی خورد. گر چه برخی از سرکردگان قبیله های کرد و عشیره های کردستان عثمانی در ۳۰۰ سال گزشته، به مخالفت با حکومتشان برخاسته و بیشترشان پیه زندان و تبعید و هتا مرگ را هم به تن مالیده و ناموفق بوده اند، اما در هیچ گوشه ی تاریخ ایران ما، نام و نشانی از کشور کردستان نمی یابیم. بنا بر این، ادعای حضرات برای برگرداندن وضع گزشته، نابجا و بی بن مایه و بی ریشه است. پخش این بیانیه از سوی چند نفر انگشت شمار کردنما که از کشورهای نیرومند جهان یاری برای رسیدن به استقلال و جدایی از ایران را در سر پروریده و طلبیده اند، جز خباثت و خیانت نامی دیگر ندارد.
محمد علی مهرآسا
در آستانه ی سال ۲ اُم "فاک در ۱۱ اُم فروردین ماه هستیم، سالروز فرخنده ی فرار پانکردهای اشغالگر از کرکوک و سنجار و چند شهر کوچک دیگر. تروریست های پیشمرگه ی پانکرد که هم زمان کلید طرح اسراییلی، انگل ایسی تجزیه ی منطقه را با همه پرسی غیر قانونی در اقلیم خودسر کوردلستان زده بودند، با پخ نیروهای مردمی عراق، فرار را بر قرار در کرکوک ترجیح دادند. این پیروزی از آنجا برای ایرانیان میهن پرست دو چندان اهمیت می یابد که "داریوش سوم" پیشتر در نبردی با اشغالگران مقدونی و یونانی، در جنگی در همین منطقه شکست خورده بود، اما امروز نه نشانی از یونان و تمدن اشغالگر یونانی آنجاست و نه نشانی از مزدوران اشغالگر پانکرد. |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر