۱۳۹۸ اردیبهشت ۲۵, چهارشنبه

هند که نفت ندارد...


بهانه ی استعمار نوین و فرانوین، چیزی به جز منابع تازه ی انرژی و برتر از آن، منابع انسانی نیست. بدین منظور، همان قدرت های دیرینه ی استعمارگر، یا به دنبال دست اندازی بر ثروت های ملی کشورهایی همچون عراق و افغانستان و کشورک های جعلی عربی خاورمیانه برآمده اند و یا به بهره کشی از آنهایی پرداخته اند که دارای قدرت سیاسی و نظامی و اقتصادی در سطح قاره ای و جهانی همچون هندوستان و چین هستند.

هیچ یک از کشورهای چین و هند، نفت خیز و گازخیز نیستند. آنها خود از وارد کنندگان عمده ی انرژی محسوب می شوند، اما آنچه که استعمارگران اروپایی و آمریکایی توجهشان را به این کشورها جلب کرده است، منابع نیروی کار ارزان و فراوان آن کشورها هستند، از اینرو این کشورها بهره کشی می شوند که این استعمار به ظاهر قانونی، یک استعمار فرانوین تعریف می شود.


این مورد درباره ی کشورمان ایران نیز صدق می کند، اما نه تنها نفت ایران با بازی های اقتصادی از راه بانکداران جهانی و بورس بین المللی و اثرگزاری مجازات های قانونی موسوم به "تحریم های اقتصادی"، به معنای واقعی کلمه چپاول می شود و جمهوری اسلامی به ازای دلارهای بی پشتوانه ای که دریافت می کند، تورم بالایی را در کشور به وجود می آورد که این تورم به ناچار در نتیجه ی افزایش نقدینگی ریال کم ارزش در برابر دلار با ارزش بدون پشتوانه رخ می دهد. هر چند که هر دو پول دارای پشتوانه های واقعی نیستند، اما این قدرت سلطه گری جهانی دلار در معاملات جهانی است که به عنوان وزنه و حربه ای در جنگ اقتصادی مورد بهره برداری قرار می گیرد.

این ناتوازنی قدرت پولی از راه سلطه گری، در چین، هندوستان و ایران، به اشکال گوناگون، گاه یکسان و گاه متفاوت کار کرده و اثر ویرانگر خود را ایجاد می کند.


انگل ستان حرامزاده دیرزمانی که هنوز نفت ناشناخته بود، به استعمار چند صد ساله ی هندوستان پرداخت و ثروت آن را به گردش جهانی درآورد و سود حاصل از آن را یا صرف افزایش قدرت خود نمود و یا به عنوان وزنه ای در رویارویی و جنگ اقتصادی با چین و آسیای دور به کار برد که این نبرد به "جنگ های تریاک" نامور شده است. در این دسته از جنگ های اقتصادی، انگل ستان تریاک تولید شده در افغانستان آن روزگار یعنی هندوستان را به چین می فرستاد و در برابر آن کالاهای ارزشمند چینی را وارد می کرد.

روزگاری در سده های گزشته، این چین بود که به عنوان دریافت کننده انبوه مواد مخدر، به کشور صادر کننده ی تریاک بدل گشته بود و انگل ستان با دستانی ظاهرن پاک، تنها به نابودی انسان از راه هندوستان و چین و به بهانه ی افیون، اقدام می کرد.


هندوستان استعمار شده است و این استعمار هنوز هم ادامه دارد و اشکال تازه تری به خود گرفته است. نیروی ارزان هندی برای ابر شرکت های آمریکایی کار می کنند و کارهای بسیار سطح پایین را از آنها دریافت کرده و سود فراوانی را از این راه به دست می آورند. شرکت های هندی وابسته نیز، سود سرشاری دریافت می کنند، چرا که بهره ی تبدیل نرخ ارزی میان روپیه و دلار، برای شرکت های هندی مبلغ بسیار قابل توجهی است.

باید از خود پرسید چگونه است که با وجود ارتش چند صد هزار نفری ائتلاف به سرکردگی آمریکا در افغانستان، تولید تریاک در این کشور چند برابر شده است. چرخ اقتصادی افغانستان از راه تولید تریاک و هرویین می گزرد و در این راستا، همه ی کشورها از جمله پاکستان و آمریکا و رژیم جمهوری اسلامی و روسیه ی مافیایی، سودهای کلانی به دست می آورند. آیت الله حرامزاده ی مردار "خلخالی"، خود از سرکردگان مافیای قاچاق مواد مخدر در ایران بود و او همان حرامزاده ای است که زیر پوشش مبارزه با مواد مخدر، نه تنها هزاران ایرانی را به بهانه ی اعتیاد کشتار کرد، بلکه خود سرکرده ی اصلی مافیای مواد مخدر در ایران، دبی، امارات و کویت بود و تولیدات مواد مخدر در افغانسان و ایران را مدیریت می کرد.

روشی که جمهوری اسلامی در سرکوب جوانان و مردم ایران، در کنار کمیته های سرکوبگر انقلاب و جنگ ضد ملی تحمیلی به ایران از سوی رژیم اسلام و شکنجه و زندان و کشتار به کار برد، یکی همین تولید و پخش مواد مخدر در میان مردم فقرزده ی ایران بود تا از یکسو به درگاه خدای موهوم غدار دست به دعا و زرزر بردارند و از سوی دیگر با افیون روان تاریک و سرکوب شده ی خود را تسکین بخشند.


برای آنکه کاسبی مواد مخدر در ایران رونق فراوان یابد، این اقدام برای رژیم جمهوری اسلامی یک الزام بود که دسترسی مردم به دیگر روش های آرامش مقطعی همچون نوشیدنی های الکلی را از میان بردارند تا مردم را ناچار سازند تا به سوی مواد مخدر سوق یابند.

جمهوری اسلامی عامل اصلی در تولید مواد مخدر از افغانستان و ایران و قاچاق آن از راه کشورهای عربی و نیز جمهوری جعلی آذربایجان و ترکیه به اروپا و روسیه است.


جمهوری اسلامی بارها اعتراف کرده است که حضور نیروهای اشغالگر آمریکایی در افغانستان و عراق، برای این رژیم نعمت بوده است، چرا که دشمنان آن را از میان برده است. این همکاری ولایت فقیه با آمریکا در چارچوب حضور اشغالگرانه ی نظامیش، بدین معناست که هم در افغانستان حکومت طالبان نابود شده است و هم در عراق دشمن اصلی ایران که جنگ را آغاز کرده بود، به دست اربابانش در دی سی نابود شده است.

بنا به اعترافات افشاگرانه ی "اسنودن"، نه تنها "بن لادن" هرگز از سوی آمریکایی ها کشته نشده است، بلکه خود "صدام حسین" نیز دستگیر و اعدام نشده و آنچه که آمریکایی ها درباره ی دستگیری و کشتار سرکرده های تروریسم اسلامی در این دو کشور عنوان کرده اند، دقیقن به مانند همان دروغ بزرگ و تاریخی آنها در هم دستی با روسیه ی شوروی مبنی بر خودکشی و جسد سوزی "آدولف هیتلر" می باشد که امروزه بر اساس اسناد گوناگون افشا شده از جمله سند خود سیا، آشکار شده است که هیتلر هرگز دست به خودکشی نزده، بلکه به آرژانتین گریخته و به مرگ طبیعی مرده است.

از اینرو باید در دید داشت که خمینی حرامزاده و نمونه های بسیار دیگر همانند او که دست نشانده ی قدرت های استعمارگر و مخوف جهانی به سرکردگی فاحشه ی بریتانیا می باشند، نه هرگز به مرگ طبیعی می میرند و نه هرگز بدون حساب و کتاب های چند لایه ای و با در دید گرفتن آینده های بسیار دور، دست به کاری می زنند. آنچه که خمینی حرامزاده در انتصاب آبت الله خونخوار خلخالی به عنوان قاضی شرع انجام داد، دستوری بود که بازوی خاور میانه ای فراماسونری موسوم به "اخوان المسلمین" آن را صادر کرده بود. در واقع، خلخالی استاد و پیر خمینی حرامزاده بود !!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر