Google Ad

۱۴۰۴ خرداد ۲۸, چهارشنبه

فطرتِ حنیف، وطنِ الهی: پیام بیداری برای ایران و جهان

 بسم الله الرحمن الرحیم

ایران هرگز نمی میرد و این معنا، فرای کد ژئوپولتیک و ساختار ژئو استراتژیک است. ایران به عنوان دل جهان، در دستان پرتوان خداوند قرار دارد و قدرت اصلی، آغازین و پایانی، در دست خداست و بس. تبلور این قدرت، بر دو رکن مردم و قدرت نظامی استوار است. هر چند با برنامه ی خانمان برانداز بمب اتمی رژیم همیشه مخالف بوده ام، هرگز مخالفتی با هر روز قدرتمندتر شدن توان نظامی کشور نداشته و نخواهم داشت و هر کس که به خود اجازه دهد تا خاک مقدس ایران را مورد تهاجم قرار دهد، بایسته و شایسته است تا با نهایت قدرت و با رعایت اصل مهربانی نسبت به انسانها و حق حیات خداوندی، کوبیده و نابود شود.



فرقی نمی کند دشمن کیست و کجاست، و دشمن کسی است که مردم رنجدیده ی ایران و امنیت و رفاه و منافع آنان را، در ایران و بیرون از آن، مورد تهدید نظری و عملی قرار می دهد.

در شرایطی بغرنج و بسیار سخت روبرو هستیم که از یکسو دژخیم ما هم در درون و هم در بیرون، در حال نابودی سرزمینی و ملیت ایرانیست. ایران نمی تواند با این شرایط حکومتی به بقای خود ادامه دهد و نیز، با کشته شدن مردم در جنگی ناخواسته و غیر ایرانی، که عامل اصلی آن لجاجت آخوندها و چکمه پوشان سپاه در ایجاد و توسعه ی برنامه ی بمب اتمیست، ممکن نیست. مشکل دیگر ما در ادامه ی حیات ملی و بقای سرزمینیان، عامل واکنشی آن، یعنی یورش هوایی اسراییل به ایران است.

همانگونه که از آغاز با برجام کزایی مخالف بودم، اکنون هم به ادامه ی غنی سازی با درصد خلوص بالا به منظور کاربرد نظامی مخالفم. اصل و اساس این رژیم ضد مردمی، تولید و تجهیز و صدور تروریسم در منطقه است و هیچ ایرانی نیست که هر روز در گرداب مشکلاتی که این رژیم آدمکش دزد سالار بر مردم تحمیل کرده است، فرو نرفته و رنج بی حاصل و فقر تحمیلی را با همه ی وجود خود احساس نکرده باشد. در اینکه جمهوری اسلامی باید و باید سرنگون شود، سرکردگان خائن و مزدور آن دستگیر و محاکمه و مجازات شوند، و چرخه ی آبادانی کشور با اتصال به جهان و استیفای حقوق پایمال شده ی مردم، به گردش درآید، هیچ شکی نیست.

آشکار است که موشک های ایرانی توان جلوگیری از مورد هدف قرار گرفتن شهرهای ایران را ندارند و سپاه خائن جمهوری اسلامی، هر چند که این را بهتر از هر فرد معمولی ایرانی می دانسته، اما همچنان تصمیم گرفته در حالی که در خانه ای شیشه ای به سر می برد، به اسراییل سنگ بیندازد. اکنون پرسش اینست که ویران شدن خانه و کاشانه ی اسراییلیان، آیا برای مردم ایران رفاه و امنیت به بار آورده است؟ چرخه ی بیهوده و باطل موشک پراکنی دو سویه، باعث ویرانی زیرساخت های کشور و کشتار هم میهنان ستمدیده ی کشورمان از یکسو، و خرابی و کشتار مردم در اسراییل شده است.

اکنون که اسراییل با جهنمی بی سابقه روبرو شده، در حالی که یکی از پیشرفته ترین پدافندهای چند لایه ای دفاع ضد موشکی را داراست، پس چگونه مردم بی دفاع ایران باید از امنیت خود مطمئن باشند؟ آیا فوج فوج فرار شهروندان از تهران، گویای این نکته نیست؟

آیا مورد هدف قرار دادن بیمارستان و مکانهای عمومی، معنایی به جز جنایت جنگی دارد؟ جنایت علیه بشریت، جز با فراموشی خداوند ممکن نبوده و نیست. ایران و اسراییل، هر دو سرزمینی مقدسند و به عنوان یک ایرانی و یک آدمیزاد، خواستار نابودی هیچ کشور و انسانی نیستم. اینکه باید پیگیر حقوق مردم فلستینی بود، یک باید مهم است، اما با اینکه بدین بهانه، خواستار قتل عام مردم اسراییل و نابودی این سرزمین شوند، هرگز موافق نبوده ام و کاملن با آن مخالفم.

علت این کینه های ایرانسوز یهودی ستیزانه ی مشتی اوباش لجن پوش سپاهی، ریشه در دشمنی باستانی زرتشتی و یهودی دارد و اسلام دین صلح و رحمان و رحیم است، نه دین گردن زدن و قتل عام. اسلامی که هرگز به مردم معرفی نشده است، اسلام حنفی است که فرای اسلام عربی است، زیر خداوند در سوره ی روم آیه ۳۰ می فرماید: «پس رویت را به سوی دین حنیف بگردان که آفرینش نخستین خداوند است، همان طبیعتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است...»؛ و نیز خداوند در سوره ی زنبور عسل آیه ی ۱۲۳ می فرماید: «سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم حنیف پیروی کن که او از مشرکان نبود».

ابراهیم، پدر ملت های بسیار، نیای مشترک مسلمانان و یهودیان و مسیحیان است. این است که اسلام عربی سرآمد ادیان ابراهیمی، و تنها بخشی از دین اسلام اصلی یعنی اسلام حنفی است و این بدان معناست که ۱۴۰۰ سال است مسلمین با رها کردن انجیل و تورات و زبور، به نادرستی و دقیقن به مانند دین بارگان مسیحی و یهودی، تنها یک خط از اسلام اصیل حنفی را با هزاران کاستی و نقص پی گرفته اند و بدینسان، انسانیت از دین خداوند غافل مانده است. زیرا ضرورت آسایش و آرامش، به یاد آوردن خداوند مهربان، ذکر نام او و فراگیری و رعایت قوانین اوست، و نه حرف و حدیث های مشتی دین فروش و آخرت ستیز که بر سر منبرهای خون، علیه جان و مال و حق حیات مردمی از همان سنخ، اما در سویی دیگر، فریاد کشیده می شود.

بیداری مردم نسبت به این حقیقت، همسویی وجدان آدمی با حق است و این کلید آرامش و آسایش و صلح و امنیت و رفاه در سراسر جهان است. مهر و محبت نسبت به خداوند، مهربانی و شفقت میان مردم نسبت به یکدیگر را موجب می شود.

مردم را به خاطر خداوند دوست بداریم و این، انسان دوستی حقیقی و خداپسندانه است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر