ادیان عرفانی اغلب کفرآمیز نامیده می شوند. این پرستش کفرآمیز غالباً پوششی قابل فهم است که سطوح ابتدایی به آن وارد می شوند. بالاترین سطح غالباً شامل پرستش اسرار آمیز واقعی است و اغلب مستقیما شامل پرستش لوسیفری یا شیطانی می باشد. به عبارت دیگر، پرستش خورشید توسط ماسون ها و دیگر گروه ها پوششی است برای پرستشی که توسط بالاترین سطوح از [محفل] "مار بزرگ، شیطان مقدس" انجام می گیرد».
۱. مربوط به واقعیت های مخفی یا غیر فیزیکی، همچنین علوم خفیه، هنر خفیه و ...
۲. Ku Klux Klan؛ سازمانی سری و تروریستی.
۳. ارتش جنوبی ها که شورش کرده بودند.
۴. ساختمان مجلس نمایندگان کنگره و سنا.
۵. واژه ی عبری استفاده شده برای خدا که بیشتر به کلمۀ Lord (پروردگار) ترجمه شده. و یهودی های بعدی نیز آن را یهوه ترجمه کردند.
۶. Apocrypha؛ متون و کتبی که در کتاب مقدس قرار نگرفتند و کذب و دروغ شناخته شدند.
(فریتز اسپرینگ میر – همچون شیاطین دانا باش)
«طبق نظر آلیس بیلی، جنبش ماسونی دین سیستم نوین خواهد بود. بنجامین کـِـریم نیز معتقد است که فراماسونری، دین عصر نوین خواهد بود. لولا دیویس، یکی دیگر از رهبران عصر نوین نیز به فراماسونری بعنوان دین عصر نوین نگاه می کند». (تـِکسی مارز – اسرار تاریک عصر نوین)
آلیس بیلی در سال ۱۹۵۷ نوشت «جنبش ماسونی ... نگهبان قانون است. منزلگاه اسرار و جایگاه پذیرش افراد است. فراماسونری در نمادگراییـَش مناسک ایزد را گنجانده و راه رستگاری بطور مجسم در وظیفه اش حفظ شده است. فراماسونری ورای یک تشکیلات سری است که تصورش را هم نمی توان کرد و قرار است که آموزشگاهی حرفه ای برای اِکالتیست های پیشرفتۀ آینده باشد. در مناسک ـش استفاده از نیروهای مرتبط با پیشرفت و حیاتِ قلمروهای طبیعت و گشودن جنبه های مقدسِ انسان بطور مخفی قرار داده شده است».
«زمانیکه دین نوین جهانی حکمفرما شود و ماهیت اِساتریسیزم [۱] ادراک شود؛ نوبت به بکارگیری ارگانیزم های سرّیِ زنجیره ای، ارگانیزم ماسونی و ارگانیزم کلیسا بعنوان مراکز پذیرش می رسد. این 3 گروه زمانی تقارب پیدا می کنند که جایگاه های مقدسِ حقیقی آنها مورد حصول واقع شود. وجه افتراقی بین کلیسای واحد جهانی، لوژ مقدس اصلی تمام ماسون های واقعی و حلقه های اصلی جوامع مخفی وجود ندارد. (برگرفته از کتاب همچون شیاطین دانا باش، نوشتۀ فریتز اسپرینگ میر)
آیا فراماسونری با اطلاق عنوان دین جهانی، دست کم گرفته شده است؟ حداقل، نوشته های یک نویسندۀ ماسون به دیگر ماسون ها این حس را القا می کند که قدرت دینیِ فراماسونری دست کم گرفته شده است. او می نویسد: «در گذشته، فراماسونری بعنوان یک جایگزین کم ژرفا برای دین تقبیح می شد. این مطلب را بدنۀ فراماسونری همواره انکار کرد اما در واقع فراماسونریِ احیا شدۀ دورۀ جدید یک مسیر تکاملیِ موازی برای رساندن انسان به خداست و فراماسونری و دین، با مسرت همکاری خواهند کرد». (جوهرۀ فراماسونری، ص ۱۲۹)
آلبرت پایک (۲۹ دسامبر ۱۸۰۹ – ۲ آپریل ۱۸۹۱). آلبرت پایک یک لوسیفرپرست بود که اعتراف کرد لوسیفر خدای اوست (نقل قول پایین را ملاحظه کنید). او رییس کل سابق شورای عالیِ بزرگ بازرسان بلند مرتبۀ کل درجه 33، از سلسله مراتب اسکاتلندی بود. همچنین مدارک غیرقابل انکاری وجود دارد که او کو کلاکس کلن [۲] را بنیان نهاده است. به ضرص قاطع می توان ادعا کرد که پایک تأثیرگذارترین ماسونی است که تا به حال زندگی کرده. در طول جنگ داخلی آمریکا، او یک ژنرال ارتش متحد [۳] بود که گفته شده فجیع ترین وحشی گری های جنگ را مرتکب شد. با این وجود مقبرۀ وی در فاصله ی ۱۳ بلوکی از ساختمان کپیتول [۴] در واشنگتن دی. سی. قرار گرفته است. او یکی از اعضای عالی رتبۀ ایلومیناتی بود که هنوز توسط دسیسه کاران نظم نوین جهانی احترام می شود.
پایک در کتابش "اخلاقیات و اصول عقاید" برای آیندگان مسجل می کند که خدای ایلومیناتی و نظم نوین جهانی لوسیفر است. او می نویسد «دین ماسونی توسط همۀ ما پذیرفته شدگان درجه های بالا باید در خلوص دکترین لوسیفری حفظ شود . . . بله، لوسیفر خداست و متأسفانه اَدونای [۵] (عیسی) نیز خداست. زیرا قانون ابدی این است که بدون تاریکی، نوری نخواهد بود. بدون زشتی، زیبایی نخواهد بود، بدون سیاهی، سفیدی نخواهد بود. ازینرو پروردگار تنها بعنوان 2 خدا می تواند وجود داشته باشد. تاریکی برای روشنایی لازم است تا بعنوان دشمن آن نقش ایفا کند همانطور که پایۀ مجسمه برای مجسمه لازم است و ترمز برای قطار.
پایک صریح و جسورانه در کتابش ادعا می کند که فراماسونری همانند مکاتب اسرارآمیز باستانی است، که بطور واضح به این معنی است که تمام تعالیم آنها در تمام کتاب هایشان دقیقا مانند مکاتب اسرار آمیز شیطانی، کفرآمیز و باستانی است. پایک در کتاب اخلاقیات و اصول عقاید ادامه می دهد: «دین فلسفی حقیقی و ناب، ایمان به لوسیفر (همتراز اَدونای (ایسا)) است. اما لوسیفر (خدای روشنایی و خدای خوبی) در حال ستیز با اَدونای (خدای تاریکی و شرارت) به نفع بشریت است.
آیا فراماسونری، بندگی (عبادت، بردگی) لوسیفر است؟
بحث های گسترده ای پیرامون اینکه خدای واقعی فراماسونری در حقیقت کیست صورت گرفته است. در زیر، برخی نقل قول ها از مقامات ماسونی را لیست کرده ام که کمک خواهد کرد این تکه از پازل را پیدا کنیم. باید دانست که اکثر ماسون های درجۀ آبی بندۀ لوسیفر نیستند، اما پذیرفته شدگان درجه بالاتر باید در مناسکی شرکت کنند که شامل نوشیدن خون از جمجمه است، در حالیکه با خضوع روی زمین، جلوی محرابی سیاه که با مارها تزیین شده زانو زده اند.
بعلاوه برای اینکه بفهمیم لوسیفر واقعا چه کسی است، باید سختی بیشتری را تحمل کنیم. انجیل پادشاه جیمز سقوط او را از بهشت پس از سرکشی اش برابر خدا بدین شرح ثبت می کند: «ای ستاره صبح، ای لوسیفر، چگونه از آسمان افتادی. ای که بر قوم های جهان مسلط بودی، چگونه بر زمین افتادی. چون در دل خود می گفتی: «تا به آسمان بالا خواهم رفت، تخت سلطنتم را بالای ستارگان خدا خواهم نهاد و بر قلۀ کوهی در شمال که خدایان بر آن اجتماع می کنند جلوس خواهم کرد. به بالای ابرها خواهم رفت و مانند خدای متعال خواهم شد». اما تو به دنیای مردگان که در قعر زمین است سرنگون شدی». (اشعیا، باب ۱۴ آیه ۱۲-۱۵)
کتاب مقدس از لوسیفر بعنوان "آن مار پیر که اسمش ابلیس یا شیطان است و همان کسی که مردم دنیا را فریب می دهد» یاد می کند. در فراماسونری هرچه فرد بیشتر به تاریکی فرو می رود حیله و نیرنگ بیشتر مشاهده می شود. آلبرت پایک در کتاب "اخلاقیات و اصول عقاید" می نویسد: «فراماسونری مانند تمام ادیان و تمام مکاتب اسرار آمیز، راز هایش را از همه، بجز استادان، دانایان یا برگزیدگان مخفی نگه می دارد و از توضیحات غلط و تفسیرهای نادرستِ نماد هایش استفاده می کند تا افرادی که مستحق گمراه شدن هستند را گمراه کند. درجه های آبی چیزی جز حیات بیرونی یا ایوان معبد نیستند. بخشی از نماد ها آنجا برای ورود یافتگان نمایش داده می شود، اما افراد از قصد بوسیله تفسیر های غلط گمراه می شوند. قرار نیست که آنها معنای آن را بدانند، قرار است که تصور کنند که معنای آنها را می دانند.
نقل قول هایی که تصدیق می کند لوسیفر خدای فراماسونری است:
«اولین نیایش، به امپراطور لوسیفر ارباب و شاهزادۀ ارواح متمرد مربوط است است. قَسَمت می دهم که منزلگاهت را ترک کنی در هر شرایطی که یک چهارم دنیا ممکن است در آن قرار گرفته باشد و به اینجا بیایی تا با من ارتباط برقرار کنی. من به تو فرمان می دهم و التماست می کنم به اِسمت، ای خدای زنده و قادر تا بی سر و صدا ظاهر شوی». (کتاب جادوی سیاه نوشتۀ آرتور ادوارد وایت، ماسونِ درجه ۳۳)
«بدین وسیله به روح بزرگ لوسیفیوژ (شاهزادۀ شیاطین) قول می دهم که هر سال برای او یک روح انسانی خواهم آورد که با آن هرکاری که خوشایندش است انجام دهد و در ازای آن لوسیفیوژ قول می دهد که گنج های زمین را به من ارزانی دارد و برای تمام عمر طبیعیم آرزوهایم را برآورده کند. اگر در آوردن پیشکشی که در بالا مشخص شده شکست خوردم، روح خودم تاوان آن را پس خواهد داد. امضا شده با خون». (منلی پالمر هَل، فراماسون درجه ۳۳، از کتاب "تعالیم سری تمام اعصار")
«زمانیکه یک ماسون یاد بگیرد که کلید برای تبدیل شدن به جنگاورِ بروی پلکان، استفاده صحیح از مولد انرژی جاودان است، او راز حرفه اَش را آموخته است. انرژی های جوشان لوسیفر در دستان اوست و قبل از اینکه به پیشرفت برسد، باید توانایی هایش را ثابت کند تا بطور شایسته این انرژی را بکار گیرد». (مَنلی پالمر هَل، درجه 33، کلیدهای گمشدۀ فراماسونری)
«آنچه باید به مردم بگوییم این است که ما خدایی را می پرستیم، اما خدایی است که فرد، بدون خرافه ستایشش می کند. برای شما بزرگ بازرسان بلند مرتبۀ کل، این را می گویم تا شما هم برای برادران درجه های ۳۲ اُم، ۳۱ اُم و ۳۰ اُم تکرار کنید. دین ماسونی توسط همۀ ما پذیرفته شدگانِ درجه های بالا، باید در خلوص دکترین لوسیفری حفظ شود.
لوسیفر، ستارۀ صبح! آیا اوست که روشنایی را در بر دارد و با شکوه بی نهایتش ارواح عاجز، هوس ران یا خودخواه را خیره می کند؟ شک نکن!»
«طبق نظر آلیس بیلی، جنبش ماسونی دین سیستم نوین خواهد بود. بنجامین کـِـریم نیز معتقد است که فراماسونری، دین عصر نوین خواهد بود. لولا دیویس، یکی دیگر از رهبران عصر نوین نیز به فراماسونری بعنوان دین عصر نوین نگاه می کند». (تـِکسی مارز – اسرار تاریک عصر نوین)
آلیس بیلی در سال ۱۹۵۷ نوشت «جنبش ماسونی ... نگهبان قانون است. منزلگاه اسرار و جایگاه پذیرش افراد است. فراماسونری در نمادگراییـَش مناسک ایزد را گنجانده و راه رستگاری بطور مجسم در وظیفه اش حفظ شده است. فراماسونری ورای یک تشکیلات سری است که تصورش را هم نمی توان کرد و قرار است که آموزشگاهی حرفه ای برای اِکالتیست های پیشرفتۀ آینده باشد. در مناسک ـش استفاده از نیروهای مرتبط با پیشرفت و حیاتِ قلمروهای طبیعت و گشودن جنبه های مقدسِ انسان بطور مخفی قرار داده شده است».
الیس بیلی
«زمانیکه دین نوین جهانی حکمفرما شود و ماهیت اِساتریسیزم [۱] ادراک شود؛ نوبت به بکارگیری ارگانیزم های سرّیِ زنجیره ای، ارگانیزم ماسونی و ارگانیزم کلیسا بعنوان مراکز پذیرش می رسد. این 3 گروه زمانی تقارب پیدا می کنند که جایگاه های مقدسِ حقیقی آنها مورد حصول واقع شود. وجه افتراقی بین کلیسای واحد جهانی، لوژ مقدس اصلی تمام ماسون های واقعی و حلقه های اصلی جوامع مخفی وجود ندارد. (برگرفته از کتاب همچون شیاطین دانا باش، نوشتۀ فریتز اسپرینگ میر)
آیا فراماسونری با اطلاق عنوان دین جهانی، دست کم گرفته شده است؟ حداقل، نوشته های یک نویسندۀ ماسون به دیگر ماسون ها این حس را القا می کند که قدرت دینیِ فراماسونری دست کم گرفته شده است. او می نویسد: «در گذشته، فراماسونری بعنوان یک جایگزین کم ژرفا برای دین تقبیح می شد. این مطلب را بدنۀ فراماسونری همواره انکار کرد اما در واقع فراماسونریِ احیا شدۀ دورۀ جدید یک مسیر تکاملیِ موازی برای رساندن انسان به خداست و فراماسونری و دین، با مسرت همکاری خواهند کرد». (جوهرۀ فراماسونری، ص ۱۲۹)
آلبرت پایک (۲۹ دسامبر ۱۸۰۹ – ۲ آپریل ۱۸۹۱). آلبرت پایک یک لوسیفرپرست بود که اعتراف کرد لوسیفر خدای اوست (نقل قول پایین را ملاحظه کنید). او رییس کل سابق شورای عالیِ بزرگ بازرسان بلند مرتبۀ کل درجه 33، از سلسله مراتب اسکاتلندی بود. همچنین مدارک غیرقابل انکاری وجود دارد که او کو کلاکس کلن [۲] را بنیان نهاده است. به ضرص قاطع می توان ادعا کرد که پایک تأثیرگذارترین ماسونی است که تا به حال زندگی کرده. در طول جنگ داخلی آمریکا، او یک ژنرال ارتش متحد [۳] بود که گفته شده فجیع ترین وحشی گری های جنگ را مرتکب شد. با این وجود مقبرۀ وی در فاصله ی ۱۳ بلوکی از ساختمان کپیتول [۴] در واشنگتن دی. سی. قرار گرفته است. او یکی از اعضای عالی رتبۀ ایلومیناتی بود که هنوز توسط دسیسه کاران نظم نوین جهانی احترام می شود.
پایک در کتابش "اخلاقیات و اصول عقاید" برای آیندگان مسجل می کند که خدای ایلومیناتی و نظم نوین جهانی لوسیفر است. او می نویسد «دین ماسونی توسط همۀ ما پذیرفته شدگان درجه های بالا باید در خلوص دکترین لوسیفری حفظ شود . . . بله، لوسیفر خداست و متأسفانه اَدونای [۵] (عیسی) نیز خداست. زیرا قانون ابدی این است که بدون تاریکی، نوری نخواهد بود. بدون زشتی، زیبایی نخواهد بود، بدون سیاهی، سفیدی نخواهد بود. ازینرو پروردگار تنها بعنوان 2 خدا می تواند وجود داشته باشد. تاریکی برای روشنایی لازم است تا بعنوان دشمن آن نقش ایفا کند همانطور که پایۀ مجسمه برای مجسمه لازم است و ترمز برای قطار.
پایک صریح و جسورانه در کتابش ادعا می کند که فراماسونری همانند مکاتب اسرارآمیز باستانی است، که بطور واضح به این معنی است که تمام تعالیم آنها در تمام کتاب هایشان دقیقا مانند مکاتب اسرار آمیز شیطانی، کفرآمیز و باستانی است. پایک در کتاب اخلاقیات و اصول عقاید ادامه می دهد: «دین فلسفی حقیقی و ناب، ایمان به لوسیفر (همتراز اَدونای (ایسا)) است. اما لوسیفر (خدای روشنایی و خدای خوبی) در حال ستیز با اَدونای (خدای تاریکی و شرارت) به نفع بشریت است.
آلبرت پایک
آیا فراماسونری، بندگی (عبادت، بردگی) لوسیفر است؟
بحث های گسترده ای پیرامون اینکه خدای واقعی فراماسونری در حقیقت کیست صورت گرفته است. در زیر، برخی نقل قول ها از مقامات ماسونی را لیست کرده ام که کمک خواهد کرد این تکه از پازل را پیدا کنیم. باید دانست که اکثر ماسون های درجۀ آبی بندۀ لوسیفر نیستند، اما پذیرفته شدگان درجه بالاتر باید در مناسکی شرکت کنند که شامل نوشیدن خون از جمجمه است، در حالیکه با خضوع روی زمین، جلوی محرابی سیاه که با مارها تزیین شده زانو زده اند.
بعلاوه برای اینکه بفهمیم لوسیفر واقعا چه کسی است، باید سختی بیشتری را تحمل کنیم. انجیل پادشاه جیمز سقوط او را از بهشت پس از سرکشی اش برابر خدا بدین شرح ثبت می کند: «ای ستاره صبح، ای لوسیفر، چگونه از آسمان افتادی. ای که بر قوم های جهان مسلط بودی، چگونه بر زمین افتادی. چون در دل خود می گفتی: «تا به آسمان بالا خواهم رفت، تخت سلطنتم را بالای ستارگان خدا خواهم نهاد و بر قلۀ کوهی در شمال که خدایان بر آن اجتماع می کنند جلوس خواهم کرد. به بالای ابرها خواهم رفت و مانند خدای متعال خواهم شد». اما تو به دنیای مردگان که در قعر زمین است سرنگون شدی». (اشعیا، باب ۱۴ آیه ۱۲-۱۵)
کتاب مقدس از لوسیفر بعنوان "آن مار پیر که اسمش ابلیس یا شیطان است و همان کسی که مردم دنیا را فریب می دهد» یاد می کند. در فراماسونری هرچه فرد بیشتر به تاریکی فرو می رود حیله و نیرنگ بیشتر مشاهده می شود. آلبرت پایک در کتاب "اخلاقیات و اصول عقاید" می نویسد: «فراماسونری مانند تمام ادیان و تمام مکاتب اسرار آمیز، راز هایش را از همه، بجز استادان، دانایان یا برگزیدگان مخفی نگه می دارد و از توضیحات غلط و تفسیرهای نادرستِ نماد هایش استفاده می کند تا افرادی که مستحق گمراه شدن هستند را گمراه کند. درجه های آبی چیزی جز حیات بیرونی یا ایوان معبد نیستند. بخشی از نماد ها آنجا برای ورود یافتگان نمایش داده می شود، اما افراد از قصد بوسیله تفسیر های غلط گمراه می شوند. قرار نیست که آنها معنای آن را بدانند، قرار است که تصور کنند که معنای آنها را می دانند.
نقل قول هایی که تصدیق می کند لوسیفر خدای فراماسونری است:
«اولین نیایش، به امپراطور لوسیفر ارباب و شاهزادۀ ارواح متمرد مربوط است است. قَسَمت می دهم که منزلگاهت را ترک کنی در هر شرایطی که یک چهارم دنیا ممکن است در آن قرار گرفته باشد و به اینجا بیایی تا با من ارتباط برقرار کنی. من به تو فرمان می دهم و التماست می کنم به اِسمت، ای خدای زنده و قادر تا بی سر و صدا ظاهر شوی». (کتاب جادوی سیاه نوشتۀ آرتور ادوارد وایت، ماسونِ درجه ۳۳)
«بدین وسیله به روح بزرگ لوسیفیوژ (شاهزادۀ شیاطین) قول می دهم که هر سال برای او یک روح انسانی خواهم آورد که با آن هرکاری که خوشایندش است انجام دهد و در ازای آن لوسیفیوژ قول می دهد که گنج های زمین را به من ارزانی دارد و برای تمام عمر طبیعیم آرزوهایم را برآورده کند. اگر در آوردن پیشکشی که در بالا مشخص شده شکست خوردم، روح خودم تاوان آن را پس خواهد داد. امضا شده با خون». (منلی پالمر هَل، فراماسون درجه ۳۳، از کتاب "تعالیم سری تمام اعصار")
«زمانیکه یک ماسون یاد بگیرد که کلید برای تبدیل شدن به جنگاورِ بروی پلکان، استفاده صحیح از مولد انرژی جاودان است، او راز حرفه اَش را آموخته است. انرژی های جوشان لوسیفر در دستان اوست و قبل از اینکه به پیشرفت برسد، باید توانایی هایش را ثابت کند تا بطور شایسته این انرژی را بکار گیرد». (مَنلی پالمر هَل، درجه 33، کلیدهای گمشدۀ فراماسونری)
منلی پالمر هال
«آنچه باید به مردم بگوییم این است که ما خدایی را می پرستیم، اما خدایی است که فرد، بدون خرافه ستایشش می کند. برای شما بزرگ بازرسان بلند مرتبۀ کل، این را می گویم تا شما هم برای برادران درجه های ۳۲ اُم، ۳۱ اُم و ۳۰ اُم تکرار کنید. دین ماسونی توسط همۀ ما پذیرفته شدگانِ درجه های بالا، باید در خلوص دکترین لوسیفری حفظ شود.
لوسیفر، ستارۀ صبح! آیا اوست که روشنایی را در بر دارد و با شکوه بی نهایتش ارواح عاجز، هوس ران یا خودخواه را خیره می کند؟ شک نکن!»
(آلبرت پایک، درجه ۳۳)
فراماسونری حقیقتن عبادت لوسیفر است
هنگامی که این مطلب درک شود، روشن میشود که چرا آنها در تمام این سده ها برای سرپوش گذاشتن بر مسائل نهانی بسیار مضطرب بوده اند. زیرا اگر مردم واقعا متوجه شوند که فراماسونری نوعی پرستش لوسیفر است. هیچ کس به آن ملحق نخواهد شد و شهروندان اکثر جوامع به صورت متحد بر خواهند خواست تا مطالبه کنند که این تشکیلات کاملا غیر قانونی بر شمرده شود. ازینرو، ما رازی در میان رازی دیگر و سرّی در میان سرّی دیگر داریم، دقیقا همانطور که در نقل قول بالا تصدیق شد.
در بر دارنده ی روشنایی باز می گردد
بسیاری معتقدند که جنبش عصر نوین در حد جمعی از هیپی های قدیمی، فمینیست ها و صوفی های وانابی هستند که هیچ کس نمی داند چرا و به درگاه چه کسی دعا می کنند. اما این مطلب با این واقعیت، بسیار فاصله دارد که چه موقعیت خطرناک و سختی است زمانیکه ایلومیناتی و هم دست هایشان در عصر نوین، با استفاده از همۀ سلاح های کنترل رسانه ای و اطلاعاتی که در دسترسشان است، پروژه نظم نوین جهانی شان را به سمت رسیدن به نتایج منطقی می برند، در حالیکه ما مردم در دیکتاتوری "آکواری" آنها خوابگردی می کنیم.
نویسندۀ کانادایی در کتابش "ایلومیناتی و تروریسم" می نویسد: «ایلومیناتیون ادعا می کنند که زادۀ فرشته های سقوط کرده هستند که به آنها "خِرد کهن" معروف به کابالا را آموخته اند و آنها (ایلومیناتی) در سرتاسر سده ها از آن محافظت می کرده اند. در کتاب مقدس، بخش پیدایش به این فرشته های سقوط کرده با عنوان نفیلیم یا "فرزندان خدا" اشاره شده است. و گفته شده که آنها به زمین فرود آمدند و با انسان ها در آمیختند. مفسران مسیحی که بر سر این متن منازعه دارند، تصمیم گرفتند که این اصطلاح (نفیلیم) را "مردان نیرومند" ترجمه کنند. اگرچه، متون کاذبۀ [۶] یهودی شرح می دهند که آنها ابلیس و سپاهش بودند که از بهشت رانده شدند و از فرزندان مؤنث قابیل افرادی را به همسری گرفتند. آنها نژادی را با عنوان "آناکیم" تولید کردند.
مکرراً این فرضیه مورد پژوهش قرار گرفته است که این "آناکیم" ها یا نوادگانشان هستند که امروز تمام منصَب های واقعی قدرت در دنیای ما را تصاحب کرده اند. اینکه آنها حقیقتا فرزندان نفیلیم ها هستند یا خیر مادامی که خودشان اعتقاد دارند اینطور است، خارج از موضوع است و آنها از این حق به اصطلاح الهی استفاده می کنند تا ستمگری، کنترل و رعب و وحشت فزاینده ای که بر تمام زندگی ما سایه افکنده را توجیه کنند.
نتیجه گیری
عصر نوینِ آکواریس، لوسیفرپرستان همینک اینجاست و بشریت به شورش علیه خالق خود پیوسته. ما به افرادی که امروز آشکارا پرستش خدایشان را اعلام می کنند و بزرگترین و اصلی ترین دشمن بشریت، حکومتی مجانی می دهیم تا ما را به سوی جهنمی زمینی در قالب دولت واحد جهانیِ ستمگرانه و شیطانی هدایت کنند و سازمان ملل معبدی بین المللی است که در آن بشریت از طریق رهبران سیاسی و مذهبی آن با او (در بر دارندۀ روشنایی یا لوسیفر) بیعت می کنند.
«و او خود را بالاتر و بزرگتر از هر خدایی خواهد دانست و به خدای خدایان کفر خواهد گفت. او به این کار ادامه خواهد داد تا زمان مجازاتش فرا رسد؛ زیرا آنچه خدا مقدر فرموده است واقع خواهد شد». (کتاب دانیال، باب ۱۱، آیه ۳۶)
فراماسونری حقیقتن عبادت لوسیفر است
هنگامی که این مطلب درک شود، روشن میشود که چرا آنها در تمام این سده ها برای سرپوش گذاشتن بر مسائل نهانی بسیار مضطرب بوده اند. زیرا اگر مردم واقعا متوجه شوند که فراماسونری نوعی پرستش لوسیفر است. هیچ کس به آن ملحق نخواهد شد و شهروندان اکثر جوامع به صورت متحد بر خواهند خواست تا مطالبه کنند که این تشکیلات کاملا غیر قانونی بر شمرده شود. ازینرو، ما رازی در میان رازی دیگر و سرّی در میان سرّی دیگر داریم، دقیقا همانطور که در نقل قول بالا تصدیق شد.
در بر دارنده ی روشنایی باز می گردد
بسیاری معتقدند که جنبش عصر نوین در حد جمعی از هیپی های قدیمی، فمینیست ها و صوفی های وانابی هستند که هیچ کس نمی داند چرا و به درگاه چه کسی دعا می کنند. اما این مطلب با این واقعیت، بسیار فاصله دارد که چه موقعیت خطرناک و سختی است زمانیکه ایلومیناتی و هم دست هایشان در عصر نوین، با استفاده از همۀ سلاح های کنترل رسانه ای و اطلاعاتی که در دسترسشان است، پروژه نظم نوین جهانی شان را به سمت رسیدن به نتایج منطقی می برند، در حالیکه ما مردم در دیکتاتوری "آکواری" آنها خوابگردی می کنیم.
نویسندۀ کانادایی در کتابش "ایلومیناتی و تروریسم" می نویسد: «ایلومیناتیون ادعا می کنند که زادۀ فرشته های سقوط کرده هستند که به آنها "خِرد کهن" معروف به کابالا را آموخته اند و آنها (ایلومیناتی) در سرتاسر سده ها از آن محافظت می کرده اند. در کتاب مقدس، بخش پیدایش به این فرشته های سقوط کرده با عنوان نفیلیم یا "فرزندان خدا" اشاره شده است. و گفته شده که آنها به زمین فرود آمدند و با انسان ها در آمیختند. مفسران مسیحی که بر سر این متن منازعه دارند، تصمیم گرفتند که این اصطلاح (نفیلیم) را "مردان نیرومند" ترجمه کنند. اگرچه، متون کاذبۀ [۶] یهودی شرح می دهند که آنها ابلیس و سپاهش بودند که از بهشت رانده شدند و از فرزندان مؤنث قابیل افرادی را به همسری گرفتند. آنها نژادی را با عنوان "آناکیم" تولید کردند.
لوسیفر
مکرراً این فرضیه مورد پژوهش قرار گرفته است که این "آناکیم" ها یا نوادگانشان هستند که امروز تمام منصَب های واقعی قدرت در دنیای ما را تصاحب کرده اند. اینکه آنها حقیقتا فرزندان نفیلیم ها هستند یا خیر مادامی که خودشان اعتقاد دارند اینطور است، خارج از موضوع است و آنها از این حق به اصطلاح الهی استفاده می کنند تا ستمگری، کنترل و رعب و وحشت فزاینده ای که بر تمام زندگی ما سایه افکنده را توجیه کنند.
نتیجه گیری
عصر نوینِ آکواریس، لوسیفرپرستان همینک اینجاست و بشریت به شورش علیه خالق خود پیوسته. ما به افرادی که امروز آشکارا پرستش خدایشان را اعلام می کنند و بزرگترین و اصلی ترین دشمن بشریت، حکومتی مجانی می دهیم تا ما را به سوی جهنمی زمینی در قالب دولت واحد جهانیِ ستمگرانه و شیطانی هدایت کنند و سازمان ملل معبدی بین المللی است که در آن بشریت از طریق رهبران سیاسی و مذهبی آن با او (در بر دارندۀ روشنایی یا لوسیفر) بیعت می کنند.
«و او خود را بالاتر و بزرگتر از هر خدایی خواهد دانست و به خدای خدایان کفر خواهد گفت. او به این کار ادامه خواهد داد تا زمان مجازاتش فرا رسد؛ زیرا آنچه خدا مقدر فرموده است واقع خواهد شد». (کتاب دانیال، باب ۱۱، آیه ۳۶)
۱. مربوط به واقعیت های مخفی یا غیر فیزیکی، همچنین علوم خفیه، هنر خفیه و ...
۲. Ku Klux Klan؛ سازمانی سری و تروریستی.
۳. ارتش جنوبی ها که شورش کرده بودند.
۴. ساختمان مجلس نمایندگان کنگره و سنا.
۵. واژه ی عبری استفاده شده برای خدا که بیشتر به کلمۀ Lord (پروردگار) ترجمه شده. و یهودی های بعدی نیز آن را یهوه ترجمه کردند.
۶. Apocrypha؛ متون و کتبی که در کتاب مقدس قرار نگرفتند و کذب و دروغ شناخته شدند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر