در شرایطی که امروزه کشورها به این نتیه رسیده اند که بقای آنها گروی ایجاد ائتلاف و اتحاد با کشورهای دیگر می باشد برخی تلاش دارند کشورها را تجزیه کنند، چند روز مانده به موعد مقرر برای رفراندوم استقلال کردستان عراق و از تهدید های مختلف گرفته تا هیات های مذاکره کننده از طرف کشورهای مختلف همه تلاش دارند بگونه ای این ماجرا را پایان بخشند.
در گیر و دار سرنگونی امپراتوری عثمانی طرح سایکس پیکو جهت تقسیم ارثیه این امپراتوری پیاده شد که بدون در نظر گرفتن شرایط قومی و یا مذهبی ملت های منطقه وفقط بر اساس صلاح دید مارک سایکس انگلیسی و فرانسوا ژرژ پیکوی فرانسوی تدوین شده بود.
این دو یعنی ساکس و پیکو باور داشتند که منطقه خاور میانه را بهتر از افراد دیگر می شناسند و کار خود را بر این اساس توجیه می کردند که می توانند امنیت و زندگی بهتری را برای اهالی این مناطق به ارمغان بیاورند اما از آن وقت تا به امروز مردم این منطقه هتا یک روز خوش به خود ندیده اند.
در واقع هدف این دو توافق مسالمت آمیز انگلیس و فرانسه برای تسلط بر مناطق مختلف در خاور میانه بوده و لا غیر.
پس از جنگ جهانی دوم ایالات متحده به این باور رسید که در توافق سایکس پیکو منافع این کشور لحاظ نشده و بر ضرورت تجزیه مجدد منطقه بر اساس منافع خود اصرار ورزید و کارشناسان مختلف مسئول تدوین طرح های برای تجزیه مجدد منطقه بر اساس منافع ایالات متحده گشتند.
همانگونه که در ابتدای تدوین طرح سایکس پیکو ایجاد یک دولت یهودی به نام اسراییل نیز در نظر گرفته شده بود امروزه ایالات متحده هم در همه طرح های خود منافع اسراییل در منطقه را در نظر می گیرد.
با این شرایط طبق طرح های موسوم به طرح برنارد لویس و یا مرز های خونین و یا طرح آتلانتیک و یا طرح راه خانم کلینتون … منطقه خاورمیانه باید به چهارده کشور جدید باز تجزیه گردد که اگر به نقشه های این طرح ها در اینترنت نگاه کنید می بینید منطقه ای که داعش تا همین چند روز پیش تلاش داشت در اختیار بگیرد با نام "سنی استان" نام گزاری شده و طبق این طرح ها منطقه ای به نام کردستان و شیعه استان و … باید ایجاد گردد.
حال که طرح سنی استان شکست خورده طرح موسوم به کردستان پا گرفته.
یکی از دلایلی که زمینه برای این نوع چالش ها همیشه در این منطقه فراهم است سردرگمی اهالی این منطقه برای انتخاب نوع نظام سیاسی مورد علاقه خود می باشد.
پس از فروپاشی خلافت عثمانی اهالی این مناطق که برای قرن ها در سامانه ی حکومت خلافتی زندگی کرده بودند با خلع نظام سیاسی مواجه شدند.
برخی باور داشتند که نظام های مشابه نظام غرب برای آنها بهتر است و برخی دیگر نظام های شرقی را باور داشتند.
برخی هم اصرار داشتند که باید به همان نظام قبلی خلافت اسلامی بازگردند.
با توجه به اینکه هیچ کدام از این سیستم ها شرایط نوین اهالی این منطقه را در بر نگرفته بود و با ساختار فرهنگی اهالی این مناطق همخوانی نداشت بدیهی بود که این نظام ها همگی با مشکلات متعدد مواجه شوند.
در برخی شرایط نظام هایی که حکومت اقلیت بر اکثریت را تحمیل می کرد مانند آنچه در لبنان شاهد آن بودیم نیز بر اهالی این منطقه نیز تحمیل شد.
رهبران کشورهای عربی تلاش کردند با ایجاد اتحادیه عرب از بحث کشورهای تجزیه شده به سمت کشورهایی متحد پیش بروند که خوب امروزه می بینیم این اتحادیه با چه شرایطی مواجه است.
مشکل اصلی از هم پاشیده شدن این اتحادیه هم این بود بخش بزرگی از قومیت های کشورهایی که امروزه به نام عربی تلقی می گردد اصلا عرب نیستند، مانند کرد ها.
در حالی که ساختار سهم بندی قومی و مذهبی میان اقوام مختلف در لبنان ناکامی خود را نشان داده بود شاهد آن بودیم که پس از حمله به عراق ایالات متحده مشابه همان ساختار را در عراق پیاده کرد و به جای اینکه شرایطی پیش آید که در آن هویت عراقی اولویت داشته باشد هویت قومی و مذهبی اولویت پیدا کرد.
بدیهی است با این شرایط عراق به هیچ وجه نخواهد توانست روی خوش به خود ببیند و همیشه برخی باور خواهند داشت که به دلیل شرایط مختلف حق و حقوق آنها ضایع شده.
بازگشت عراق به ساختار پیشین حکومت اقلیت بر اکثریت هم غیر ممکن می باشد.
به همین دلیل برخی از اقوام مانند کرد ها به فکر استقلال که آرزوی دیرینه آنها بود افتاده اند، امری که امروزه تنها مورد حمایت اسراییل است و مشخص است چرا اسراییل از آن حمایت می کند، چون می داند این ماجرا به یک جنگ و خونریزی جدید در منطقه منجر خواهد شد و قطعا در این شرایط دشمنان آن درگیر یکدیگر خواهند ماند.
استقلال کردستان عراق تنها به خود منطقه خود مختار کردستان عراق بر نمی گردد بلکه مسئله ای است که بر کل منطقه خاورمیانه تاثیر خواهد داشت.
برخی از کرد های ترکیه و ایران و سوریه هم خواهان آن خواهند بود که به سمت استقلال و یا پیوستن به کردستان عراق پیش بروند.
با توجه به اینکه بخش بزرگی از کردهای ایران شیعه هستند، ممکن است این ماجرا برای ایران مشکل کمتری ایجاد کند اما قطعن برای ترکیه و سوریه مشکل بزرگ تری بوجود خواهد آمد که در نهایت منجر به آن خواهد شد که کرد های ایران نیز تحریک شوند.
در صورتی که کردها کشور مستقل خود را تشکیل دهند هیچ بعید نیست دیگر اقوام در منطقه نیز به فکر کشور مستقل خود بیافتند و قطعن برای به دست آوردن مناطق راهبردی با یکدیگر به جنگ خواهند پرداخت.
برای نمونه اقلیم کردستان عراق اصرار دارد مناطق عرب نشین کرکوک که مملوء از نفت است و همچنین دشت های نینوا که عمومن عرب و مسیحی نشین است را در استقلال اقلیم خود بگنجاند امری که قطعا منجر به آن خواهد شد که عرب ها ب کرد ها وارد جنگ شوند.
بدیهی است که به دلیل شرایط پیش آمده ایران – ترکیه – عراق و سوریه منطقه کردستان عراق را در نوعی محاصره و تحریم منطقه ای قرار خواهند داد و دیگر شرایط اجتماعی و اقتصادی فعلی بر این مناطق حکم فرما نخواهد بود.
به این دلیل می توان گفت آقای بارزانی قمار بزرگی را انجام داده که بر مبنای آن نه فقط آینده مردمان کرد را به خطر خواد انداخت بلکه آینده کل منطقه را به خطر خواهد انداخت.
در گیر و دار سرنگونی امپراتوری عثمانی طرح سایکس پیکو جهت تقسیم ارثیه این امپراتوری پیاده شد که بدون در نظر گرفتن شرایط قومی و یا مذهبی ملت های منطقه وفقط بر اساس صلاح دید مارک سایکس انگلیسی و فرانسوا ژرژ پیکوی فرانسوی تدوین شده بود.
این دو یعنی ساکس و پیکو باور داشتند که منطقه خاور میانه را بهتر از افراد دیگر می شناسند و کار خود را بر این اساس توجیه می کردند که می توانند امنیت و زندگی بهتری را برای اهالی این مناطق به ارمغان بیاورند اما از آن وقت تا به امروز مردم این منطقه هتا یک روز خوش به خود ندیده اند.
در واقع هدف این دو توافق مسالمت آمیز انگلیس و فرانسه برای تسلط بر مناطق مختلف در خاور میانه بوده و لا غیر.
پس از جنگ جهانی دوم ایالات متحده به این باور رسید که در توافق سایکس پیکو منافع این کشور لحاظ نشده و بر ضرورت تجزیه مجدد منطقه بر اساس منافع خود اصرار ورزید و کارشناسان مختلف مسئول تدوین طرح های برای تجزیه مجدد منطقه بر اساس منافع ایالات متحده گشتند.
همانگونه که در ابتدای تدوین طرح سایکس پیکو ایجاد یک دولت یهودی به نام اسراییل نیز در نظر گرفته شده بود امروزه ایالات متحده هم در همه طرح های خود منافع اسراییل در منطقه را در نظر می گیرد.
با این شرایط طبق طرح های موسوم به طرح برنارد لویس و یا مرز های خونین و یا طرح آتلانتیک و یا طرح راه خانم کلینتون … منطقه خاورمیانه باید به چهارده کشور جدید باز تجزیه گردد که اگر به نقشه های این طرح ها در اینترنت نگاه کنید می بینید منطقه ای که داعش تا همین چند روز پیش تلاش داشت در اختیار بگیرد با نام "سنی استان" نام گزاری شده و طبق این طرح ها منطقه ای به نام کردستان و شیعه استان و … باید ایجاد گردد.
حال که طرح سنی استان شکست خورده طرح موسوم به کردستان پا گرفته.
یکی از دلایلی که زمینه برای این نوع چالش ها همیشه در این منطقه فراهم است سردرگمی اهالی این منطقه برای انتخاب نوع نظام سیاسی مورد علاقه خود می باشد.
پس از فروپاشی خلافت عثمانی اهالی این مناطق که برای قرن ها در سامانه ی حکومت خلافتی زندگی کرده بودند با خلع نظام سیاسی مواجه شدند.
برخی باور داشتند که نظام های مشابه نظام غرب برای آنها بهتر است و برخی دیگر نظام های شرقی را باور داشتند.
برخی هم اصرار داشتند که باید به همان نظام قبلی خلافت اسلامی بازگردند.
با توجه به اینکه هیچ کدام از این سیستم ها شرایط نوین اهالی این منطقه را در بر نگرفته بود و با ساختار فرهنگی اهالی این مناطق همخوانی نداشت بدیهی بود که این نظام ها همگی با مشکلات متعدد مواجه شوند.
در برخی شرایط نظام هایی که حکومت اقلیت بر اکثریت را تحمیل می کرد مانند آنچه در لبنان شاهد آن بودیم نیز بر اهالی این منطقه نیز تحمیل شد.
رهبران کشورهای عربی تلاش کردند با ایجاد اتحادیه عرب از بحث کشورهای تجزیه شده به سمت کشورهایی متحد پیش بروند که خوب امروزه می بینیم این اتحادیه با چه شرایطی مواجه است.
مشکل اصلی از هم پاشیده شدن این اتحادیه هم این بود بخش بزرگی از قومیت های کشورهایی که امروزه به نام عربی تلقی می گردد اصلا عرب نیستند، مانند کرد ها.
در حالی که ساختار سهم بندی قومی و مذهبی میان اقوام مختلف در لبنان ناکامی خود را نشان داده بود شاهد آن بودیم که پس از حمله به عراق ایالات متحده مشابه همان ساختار را در عراق پیاده کرد و به جای اینکه شرایطی پیش آید که در آن هویت عراقی اولویت داشته باشد هویت قومی و مذهبی اولویت پیدا کرد.
بدیهی است با این شرایط عراق به هیچ وجه نخواهد توانست روی خوش به خود ببیند و همیشه برخی باور خواهند داشت که به دلیل شرایط مختلف حق و حقوق آنها ضایع شده.
بازگشت عراق به ساختار پیشین حکومت اقلیت بر اکثریت هم غیر ممکن می باشد.
به همین دلیل برخی از اقوام مانند کرد ها به فکر استقلال که آرزوی دیرینه آنها بود افتاده اند، امری که امروزه تنها مورد حمایت اسراییل است و مشخص است چرا اسراییل از آن حمایت می کند، چون می داند این ماجرا به یک جنگ و خونریزی جدید در منطقه منجر خواهد شد و قطعا در این شرایط دشمنان آن درگیر یکدیگر خواهند ماند.
استقلال کردستان عراق تنها به خود منطقه خود مختار کردستان عراق بر نمی گردد بلکه مسئله ای است که بر کل منطقه خاورمیانه تاثیر خواهد داشت.
برخی از کرد های ترکیه و ایران و سوریه هم خواهان آن خواهند بود که به سمت استقلال و یا پیوستن به کردستان عراق پیش بروند.
با توجه به اینکه بخش بزرگی از کردهای ایران شیعه هستند، ممکن است این ماجرا برای ایران مشکل کمتری ایجاد کند اما قطعن برای ترکیه و سوریه مشکل بزرگ تری بوجود خواهد آمد که در نهایت منجر به آن خواهد شد که کرد های ایران نیز تحریک شوند.
در صورتی که کردها کشور مستقل خود را تشکیل دهند هیچ بعید نیست دیگر اقوام در منطقه نیز به فکر کشور مستقل خود بیافتند و قطعن برای به دست آوردن مناطق راهبردی با یکدیگر به جنگ خواهند پرداخت.
برای نمونه اقلیم کردستان عراق اصرار دارد مناطق عرب نشین کرکوک که مملوء از نفت است و همچنین دشت های نینوا که عمومن عرب و مسیحی نشین است را در استقلال اقلیم خود بگنجاند امری که قطعا منجر به آن خواهد شد که عرب ها ب کرد ها وارد جنگ شوند.
بدیهی است که به دلیل شرایط پیش آمده ایران – ترکیه – عراق و سوریه منطقه کردستان عراق را در نوعی محاصره و تحریم منطقه ای قرار خواهند داد و دیگر شرایط اجتماعی و اقتصادی فعلی بر این مناطق حکم فرما نخواهد بود.
به این دلیل می توان گفت آقای بارزانی قمار بزرگی را انجام داده که بر مبنای آن نه فقط آینده مردمان کرد را به خطر خواد انداخت بلکه آینده کل منطقه را به خطر خواهد انداخت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر