۱۳۹۶ دی ۱, جمعه

ماهی گیر بی خدا


من چیزی از گناه، سر در نمی‌آورم و تازه مطمئن نیستم که اعتقادی هم به آن داشته باشم. شاید کشتنِ ماهی گناه بوده باشد. به گمانم گناه بوده، هتا اگر برای این کشته باشمش که خودم را زنده نگاه دارم و شکم چند نفر دیگر را سیر کنم. اگر اینجور باشد، هر کاری گناه است. به فکر گناه نباش. حالا برای فکر کردن به گناه خیلی دیر شده. تازه بعضی از مردم پول می‌ گیرند تا به گناه فکر کنند. بگزار همانها به فکرِ گناه باشند. تو برای این به دنیا آمده ای که ماهی گیر شوی.

ارنست همینگوی
پیرمرد و دریا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر