سمیه تقوایی زاده ی ١٣۵١، در ۹ سالگی از سوی ماموران امنیتی که برای دستگیری پدر و مادر وی به خانه ی آنها ریخته بودند، دستگیر می شود. دقایقی پیش از دستگیری، سمیه شاهد درگیری مسلحانه میان پاسداران و دو نفر از هموندان سازمان مجاهدین خلق بوده که در خانه ی آنها زندگی می کرده اند. یک نفر از این دو نفر که از "اموهایش بودند"، در برابر چشمان سمیه کشته می شود و نفر دوم فرار می کند. گفته می شود سمیه از ترس و با دیدن این صحنه ها، در فاصله ی میان یخچال و دیوار آشپزخانه پنهان شده بوده و جیغ می کشیده است.
در آغاز دوره ی بیست سالگی زندگی سمیه، پزشکان متوجه وجود غده های سرطانی در تن او می شوند. انجام عمل جراحی در ایران نیز نمی تواند به طور کامل سمیه را درمان کند. پدر و مادر سمیه در سال ١٣۷١ (١۹۹٢)، پس از جدا شدن از سازمان منفور مجاهدین خلق، به لندن کوچ کرده بودند. سمیه برای ادامه ی معالجه، در سال ١٣۷۵ به لندن و نزد پدر و مادرش می رود.
او حدود یک سال پس از آن، در سن ٢۵ سالگی در ٢۵ اسپند ماه ١٣۷۶ (١۵ مارچ ١۹۹۸)، در بیمارستانی در لندن بر اثر پیشرفتگی غدد ی سرطانی، جانش را از دست می دهد، بدون اینکه هیچ گاه امنیت، آرامش و فرصت لازم را برای بازگویی آنچه در کودکی از دست رفته اش بر او گزشت، پیدا کند. بخشی از گزارش جنایت بی فرجام و عقوبت، شکنجه و خشونت جنسی علیه زندانیان سیاسی زن در رژیم جمهوری اسلامی – گزارش یکم - انتشارات عدالت برای ایران به تاریخ دسامبر ٢٠١١ را در نشانی زیر بخوانید:
سمیه به محض انتقال به اوین، تحت بازجویی قرار می گیرد و او را مجبور می کنند که نشانی خانه های خویشاوندان و آشنایان را بدهد. بازجویی ها از سمیه تا زمان آزادی وی در چارده سالگی ادامه داشته است. در همه ی این پنج سال، سمیه در شعبه های اوین که زیر مسئولیت آدمخوار "اسد الله لاجوردی" موسوم به جلاد اوین و دادستان انقلاب اسلامی تهران و فرنشین زندان اوین قرار داشته اند، بازجویی می شده است. در عین حال، این کودک ۹ ساله شاهد شکنجه و کابل خوردن زندانیان دیگر در شعبه های دادستانی نیز بوده است.
همه ی پرسش های بازجویی ها مربوط به پدر و مادر سمیه، "مهدی تقوایی" و "ناهید طاهری" بوده که از هموندان سازمان مجاهدین خلق بوده اند. به شهادت هم بندیان سمیه، وی نه تنها از هیچ امکان آموزشی در زندان اوین برخوردار نبوده، بلکه در کارگاه خیاطی زندان نیز به کار گماشته شده بوده است. سمیه در سال ١٣۶۵ و در سن چارده سالگی، پس از گزراندن نزدیک به پنج سال در زندان، به امه اش تحویل داده می شود. پس از آن، اموی سمیه مسئولیت او را بر عهده می گیرد و سمیه با خانواده ی آنها زندگی می کند.
در آغاز دوره ی بیست سالگی زندگی سمیه، پزشکان متوجه وجود غده های سرطانی در تن او می شوند. انجام عمل جراحی در ایران نیز نمی تواند به طور کامل سمیه را درمان کند. پدر و مادر سمیه در سال ١٣۷١ (١۹۹٢)، پس از جدا شدن از سازمان منفور مجاهدین خلق، به لندن کوچ کرده بودند. سمیه برای ادامه ی معالجه، در سال ١٣۷۵ به لندن و نزد پدر و مادرش می رود.
او حدود یک سال پس از آن، در سن ٢۵ سالگی در ٢۵ اسپند ماه ١٣۷۶ (١۵ مارچ ١۹۹۸)، در بیمارستانی در لندن بر اثر پیشرفتگی غدد ی سرطانی، جانش را از دست می دهد، بدون اینکه هیچ گاه امنیت، آرامش و فرصت لازم را برای بازگویی آنچه در کودکی از دست رفته اش بر او گزشت، پیدا کند. بخشی از گزارش جنایت بی فرجام و عقوبت، شکنجه و خشونت جنسی علیه زندانیان سیاسی زن در رژیم جمهوری اسلامی – گزارش یکم - انتشارات عدالت برای ایران به تاریخ دسامبر ٢٠١١ را در نشانی زیر بخوانید:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر