۱۳۹۷ تیر ۴, دوشنبه

به ریق و روق افتادن پسمانده های مارکس و محمد: شاهزاده نوموخوایم


کثافات باقی مانده ی مارکس و محمد و ته مانده های لجنزار مارکیسیسم اسلامی یعنی گروهک تروریستی مجاهدین خلق خائن، در زنجیره رویدادهای پس از خیزش مردمی و ضد حکومتی دی ماه ۲۵۷۶ که یک ملت بارها فریاد شاهدوستانه برآوردند و خواستار بازگشت پادشاه ایران یعنی ولی عهد قانونی میهنمان شاهزاده "رضا پهلوی" به کشور شدند، تا به امروز که شاهزاده در گفتگو با بلومبرگ و نیز یک شبکه ی تلوزیونی فرانسوی، تازی زادگان ایرانی کش مجاهد خلق را جزو منفور ترین فرقه های دینی و تروریستی مورد نظر مردم ایران دانست، به سختی به تکاپو و ریق و روق افتاده اند.

الله پرستان مارکسیست که بنا به خیال خام خویش و در حالی که سرها در کون کرده و به خود می بالیدند، ناگهان از خواب کزایی و گه خوارگی های دیرینه پریدند و دیدند که نه تنها ملت ایران هتا یک بار هم نامی از سلیته ی فاحشه "مریم رجوی" دو شوهر در شعارهای خود یادی نکردند، بلکه شاهزاده نیز با این نجاسات ناب عربی اتمام حجت و تعیین تکلیف کرده است.


رضا شاه دوم، در گفتگو با شبکه ی تلوزیونی فرانسوی LCP، بیان کرد که ایران می رفت که تبدیل به آنچه که امروز کره ی جنوبی است شود، اما تبدیل به کره ی شمالی شد و اینها تقصیر چپ مغزانی است که آن حکومتی که می توانست اصلاح شود را سرنگون کردند، اما به دنبال به اصطلاح اصلاحات برای این رژیمی هستند که باید سرنگون شود !!

ایشان با بیشعور ذاتی و سیاسی چپ مغزان، از اینکه در آینده ی ایران نقشی ایفا کنند را مردود دانست و گفت که مردم ایران از گروهک تروریستی مجاهدین خلق متنفرند و خائنان چپ خلقی نباید در آینده ی ایران نقشی بر عهده داشته باشند.

به دنبال این جریان های میهن پرستانه و ملی مردم کشورمان به رهبری شاهزاده رضا پهلوی، ماتحت سوزان چپ مغز مجاهد خلقی، به سوز و گداز افتاده و سر از ماتحت بازنمی شناسند. کار ماتحت سوزی مریم و مسعود هتا تا بدانجا رسیده است که شاهزاده را به عنوان "پسر اموی" جمهوری اسلامی معرفی می کنند !! دروغ زنی ها و چرت و پرت های بسیاری را می توان در عن نوشته ی تازه پس مانده ی مجاهد خلقی دید که می توانید آن را از اینجا بخوانید؛ از این میان، من تنها به بخش واپسین این نوشته می پردازم:


در این عن نوشته ی مجاهدین، دروغ هایی به شاهزاده و طیف میهن پرست شاهنشاهی مشروطه ی ایران نسبت داده شده است که به واکاوی آنها می پردازم:

ترور شخصیتی شاهزاده و اینکه یک رهبری سیاسی و ملی ایشان را سخفیانه و تنگ نظرانه و با بغض و کینه ی اسلامی و آخوندی، به تنها فرزند شاهنشاه محدود می کنند و اینکه شاهزاده رضا پهلوی با اقبال چند ده ملیونی ایرانیان روبروست را کتمان می نمایند. گویی می توانند با مه آلود سازی فضا، از تابیدن خورشید جلوگیری کنند !! 

از دیگر سو، در حالی که شاهزاده خواهان بخشش و به خدمت گرفته شدن آن بخش از سپاه و بسیج شده است که دست به جنایت و خیانت علیه ملت و کشور نزده اند، مجاهدین پست فطرت خلق، به دروغ نوشته اند که شاهزاده خواهان ابقای این دو نهاد تروریستی در سامانه ی سیاسی آینده ی کشور شده است !! یاوه ای که تنها چپ مغزان می توانند آن را نشخوار نمایند و سرفن مصرف داخلی دارد.

شاهزاده رضا پهلوی بر خلاف عن نوشته ی نوکر نوچه های مریم و مسعود، هرگز از جنگ ایران و عراق دفاع نکرده است، بلکه هم ایشان و هم زنده یاد "شاهپور بختیار" همیشه به صراحت به غیر ضروری بودن ادامه ی جنگ که ۶ سال از سوی رژیم به مردم ایران و عراق تحمیل شد، خوستار بازایستاندن جنگ بوده اند. با انگ زدنی بیجا نسبت به اینکه شاهزاده مخالف صلح است، تپاله های مجاهد می خواهند بگویند که این خودشان بوده اند که بر خلاف جنگ رسمی و ترور و کشتار و جاسوسی برای عراق در زمان جنگ، به دنبال صلح واقعی بوده اند !! یاوه ای که باز هم خریداری جز پهن مغزان مارکسیست اسلامی ندارد.



در این مورد نیز، نقطه ی شکی وجود ندارد که مردم ایران در انتخاب میان فاجعه و تجزیه ی کشور و اقبال به مجاهدین یا نگاهداشت یکپارچگی کشور و ولایت فقیه، البته اگر مجبور به انتخاب شوند، هتمن به جمهوری اسلامی رو خواهند آورد و نه خائنان مجاهد خلقی. اما نکته ی شاهزاده، گزار از این رژیم به یک سامانه ی سیاسی سکولار دمکرات و نیز به کنار زدن همیشگی مجاهدین پلید خلق در آن واحد و رسیدن به یک حکومت ملی ایرانی تمام عیار است. نکته ای که مجاهدین با سفسته ی ویژه ی آخوندی و دروغ پردازی، آن را دیگر گونه ترسیم کردند.

دله موش های مسعود و مریم پرست، هتا تا بدانجا دچار توهم توطئه هستند که می پندارند خود شاهزاده رضا پهلوی نیز، دست نشانده ی جمهوری اسلامی در اپوزوسیون است و امروز نقشی که شاهزاده بازی می کند، همان نقشه ی جمهوری اسلامی است که ایشان را به روی صحنه یا به گفته ی غرب زده ی شان به روی استیج آورده است !!

این توهم زدگی ها همگی نتیجه ی سر از ماتحت بیرون نیاوردن های چهل ساله ی چپ مغزان مجاهد بوگندوست. اما یک نکته را راست گفته اند و آن اینکه" آری ما مردم ایران، همگی از شما نجاست های مجاهد خلق متنفریم"؛ و بدان افتخار هم می کنیم !!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر