مصدقی ها که پیشتر انقلابی و اکنون استمرارطلب شده اند، در توجیه بر باد رفتن دریای مازندران در دولت محبوبشان، ماجرای بحرین را پیش کشیده و با مانورهایی ایزایی، منکر خیانت مصدق دله السلطنه در از دست رفتنش می شوند.
از کتاب "ملک الشعرا" مطلبی درباره ی جدایی دوباره ی بحرین در سال ۱۹۲۳ آمده است که در آن، خیانت مصدق به عنوان وزیر امور خارجه آشکار بود. حال آنکه، در اصل کتاب بهار، تاریخ این خیانت به جای ۱۹۲۳ با یک اشتباه چاپی ۱۹۰۰ ذکر شده است و این اشتباه دستاویزی برای مصدقی چی ها قرار گرفته تا منکر تاثیر مستقیم استاد مصدق فراماسون در تجزیه ی بحرین شوند.
اما چرا ۱۹۰۰ اشتباه چاپی است ؟
۱. بهار دررویه ی پیشین از کتاب خود و در رویه ی ۳۵۱، تاریخ رویداد را رمضان الکزای ۱۳۴۱ فرار مهی برابر با ۲۰ اُم اردی بهشت ماه گفته است که دقیقن می شود ماه می ۱۹۲۳ و نه ۱۹۰۰؛ یعنی همان ۱۳۰۲ که مصدق دله السلطنه وزیر امور خارجه بود.
۲. این بخش از کتاب بهار، به دوره ی چارم مشروطیت اشاره دارد و رخداد بحرین را در زیر رویدادهای مجلس چارم آورده که برابر است با سال ۱۹۲۳ یا ۱۳۰۲ فرار خورشیدی.
۳. در همان رویه که سال ۱۹۰۰ در آن به اشتباه نوشته شده، به سال ۱۳۰۲ هم اشاره شده که برابر با سال ۱۹۲۳ می شود.
۴. بهار نوشته که پس از وقوع داستان اخیر و نامه نگاری وزیرخارجه ی ایران با انگل ها، مجلس به فوریت به صورتی ویژه، در این باره تشکیل نشست داده است. بر خلاف ادعای دروغ و تحریف تاریخی مصدقی چی ها، طبیعتن در سال ۱۹۰۰، هنوز مشروطیت و مجلسی وجود نداشت، چرا که مجلس یکم در ۱۹۰۶ تشکیل شده است !!
۵. درگیری خونین در بحرین و سپس حضور نظامی انگل ها در بحرین، از ۱۹۲۳ آغاز شد و جستجو در این باره منابع پر حجمی را در دسترس آویژه مندان قرار می دهد. اما در ۱۹۰۰، هیچ رویداد مهمی که نقطه ی عطفی در تاریخ بحرین باشد نیفتاده است.
۶. سندی انگل ایسی در این باره هست که مکاتبات انگل ها درباره ی بحرین با وزیر امور خارجه ی ایران را گزارش می کند. در این گزارش، دقیقن به نام مصدق دله السلطنه به عنوان وزیر امور خارجه اشاره شده است.
در این ۷۲ سالی که از چاپ و بازچاپ کتاب بهار می گزرد، نه تنها یک نفر هم این اشتباه چاپی را به عمد اصلاح نکرده است، که پاورقی و توضیحی نیز درباره ی این غلط و تحریف عمدی تاریخی نداده است و اینجاست که رد پای فراماسونری در گیج کردن عمدی مردم را متوجه می شویم.
چرا ؟ مبادا خدای ناکرده مقام شامخ مصدق دله السلطنه زیر پرسش برود !!
اشاره نکردن صریح بهار به اینکه وزیر خارجه ی وقت، محمد مصدق بوده و اشتباه چاپی ۱۹۰۰ به جای ۱۹۲۳، باعث شده تا خوانندگان این کتاب مهم ملک الشعرای بهار اسلن دقت نکنند که مصدق حرامزاده چنین خیانت بزرگی را مرتکب شده است.
اگر چه بحرین از زمان زندیه از فرمان ایران بیرون شده بود و هیچ تبعیتی از ایران نمی کرد و سپس در دوره ی قاجار در درازنای قراردادی با انگل ها، خود را در پشتیبانی انگل ستان قرار داده بود، اما تا ۱۳۰۲ نیروی استعمارگر دریای انگل ستان وارد بحرین نشده بود. شورشی که به کشتار ایرانیان در ۱۳۰۲ انجامید، باعث نگرانی ایران شد.
ولی درخواست از انگل ها برای دخالت در امور داخلی بحرین از سوی دولت ایران به فرنشینی مشیر الدوله و وزارت خارجه اش محمد مصدق دله السلطنه بود که باعث حضور نظامی انگل ها در بحرین شد و هم سندی برای ادعای انگل ستان بر بحرین گردد. چون مصدق انگل ستان را مسئول جان و مال ایرانیان بحرین دانسته بود !! چنانکه بهار توضیح می دهد، اقدامات دولت
پسین یعنی "رضا خان سردار سپه" نیز سودی نبخشید و شکایت ایران به جامعه ی ملل هم تاثیری نکرد. بحرین از این زمان تا ۱۳۴۹ که طی یک همه پرسی که سازمان ملل برگزار کرد از انگل ستان جدا شده و به استقلال رسید، در اشغال انگل ها بود.
مصدق السلطنه |
از کتاب "ملک الشعرا" مطلبی درباره ی جدایی دوباره ی بحرین در سال ۱۹۲۳ آمده است که در آن، خیانت مصدق به عنوان وزیر امور خارجه آشکار بود. حال آنکه، در اصل کتاب بهار، تاریخ این خیانت به جای ۱۹۲۳ با یک اشتباه چاپی ۱۹۰۰ ذکر شده است و این اشتباه دستاویزی برای مصدقی چی ها قرار گرفته تا منکر تاثیر مستقیم استاد مصدق فراماسون در تجزیه ی بحرین شوند.
اما چرا ۱۹۰۰ اشتباه چاپی است ؟
۱. بهار دررویه ی پیشین از کتاب خود و در رویه ی ۳۵۱، تاریخ رویداد را رمضان الکزای ۱۳۴۱ فرار مهی برابر با ۲۰ اُم اردی بهشت ماه گفته است که دقیقن می شود ماه می ۱۹۲۳ و نه ۱۹۰۰؛ یعنی همان ۱۳۰۲ که مصدق دله السلطنه وزیر امور خارجه بود.
۲. این بخش از کتاب بهار، به دوره ی چارم مشروطیت اشاره دارد و رخداد بحرین را در زیر رویدادهای مجلس چارم آورده که برابر است با سال ۱۹۲۳ یا ۱۳۰۲ فرار خورشیدی.
۳. در همان رویه که سال ۱۹۰۰ در آن به اشتباه نوشته شده، به سال ۱۳۰۲ هم اشاره شده که برابر با سال ۱۹۲۳ می شود.
۴. بهار نوشته که پس از وقوع داستان اخیر و نامه نگاری وزیرخارجه ی ایران با انگل ها، مجلس به فوریت به صورتی ویژه، در این باره تشکیل نشست داده است. بر خلاف ادعای دروغ و تحریف تاریخی مصدقی چی ها، طبیعتن در سال ۱۹۰۰، هنوز مشروطیت و مجلسی وجود نداشت، چرا که مجلس یکم در ۱۹۰۶ تشکیل شده است !!
۵. درگیری خونین در بحرین و سپس حضور نظامی انگل ها در بحرین، از ۱۹۲۳ آغاز شد و جستجو در این باره منابع پر حجمی را در دسترس آویژه مندان قرار می دهد. اما در ۱۹۰۰، هیچ رویداد مهمی که نقطه ی عطفی در تاریخ بحرین باشد نیفتاده است.
۶. سندی انگل ایسی در این باره هست که مکاتبات انگل ها درباره ی بحرین با وزیر امور خارجه ی ایران را گزارش می کند. در این گزارش، دقیقن به نام مصدق دله السلطنه به عنوان وزیر امور خارجه اشاره شده است.
در این ۷۲ سالی که از چاپ و بازچاپ کتاب بهار می گزرد، نه تنها یک نفر هم این اشتباه چاپی را به عمد اصلاح نکرده است، که پاورقی و توضیحی نیز درباره ی این غلط و تحریف عمدی تاریخی نداده است و اینجاست که رد پای فراماسونری در گیج کردن عمدی مردم را متوجه می شویم.
چرا ؟ مبادا خدای ناکرده مقام شامخ مصدق دله السلطنه زیر پرسش برود !!
اشاره نکردن صریح بهار به اینکه وزیر خارجه ی وقت، محمد مصدق بوده و اشتباه چاپی ۱۹۰۰ به جای ۱۹۲۳، باعث شده تا خوانندگان این کتاب مهم ملک الشعرای بهار اسلن دقت نکنند که مصدق حرامزاده چنین خیانت بزرگی را مرتکب شده است.
اگر چه بحرین از زمان زندیه از فرمان ایران بیرون شده بود و هیچ تبعیتی از ایران نمی کرد و سپس در دوره ی قاجار در درازنای قراردادی با انگل ها، خود را در پشتیبانی انگل ستان قرار داده بود، اما تا ۱۳۰۲ نیروی استعمارگر دریای انگل ستان وارد بحرین نشده بود. شورشی که به کشتار ایرانیان در ۱۳۰۲ انجامید، باعث نگرانی ایران شد.
ولی درخواست از انگل ها برای دخالت در امور داخلی بحرین از سوی دولت ایران به فرنشینی مشیر الدوله و وزارت خارجه اش محمد مصدق دله السلطنه بود که باعث حضور نظامی انگل ها در بحرین شد و هم سندی برای ادعای انگل ستان بر بحرین گردد. چون مصدق انگل ستان را مسئول جان و مال ایرانیان بحرین دانسته بود !! چنانکه بهار توضیح می دهد، اقدامات دولت
پسین یعنی "رضا خان سردار سپه" نیز سودی نبخشید و شکایت ایران به جامعه ی ملل هم تاثیری نکرد. بحرین از این زمان تا ۱۳۴۹ که طی یک همه پرسی که سازمان ملل برگزار کرد از انگل ستان جدا شده و به استقلال رسید، در اشغال انگل ها بود.
محمد مصدق، خائنی که یک عمر از سوی انگل ستان به عنوان قهرمان ملی جااندازی شده است |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر