۱۳۹۸ خرداد ۳۰, پنجشنبه

وقتی "بسیج"، واژه ای انگل ایسی است !!

وقتی "بسیج"، واژه ای انگل ایسی است !!
جمهوری توده ای اسلامی که سر در آخور لندن و فاحشه ی بریتانیا موسوم به ملکه الیزابت چندم داشته و دارد و تا به امروز به کمک و پشت گرمی انگل ستان و سوسیالیسم جهانی به مرکزیت لندن و هزار البته با پشتیبانی همه جانبه ی دمکرات های آمریکایی انگل دوست، دوام و بقا یافته است، نمود آشکار ایران ستیزی انگل ایسی به سبک قاجاریه و به روشی نوین است.

جمهوری اسلامی که در جنایات جنگی، دستی دراز در به کام مرگ کشاندن هزاران کودک و نوجوان ایرانی دارد که هزاران البته از بچه کچل ها و از جامعه طرد شده و تیپا خورده ی هازمان الله زده ی ایران اسلامی بودند، نه تنها دستور کار لندن و دی سی را به پیش می برده و می برد، که راز بقایش در ایجاد آشوب ها و جنگ ها و دشمنی ها و کینه افشانی ها در دل مردم است و این همان راز آشکار شده ی انگل ایسی است که تفرقه بینداز و حکومت کن و هزار البته که مردم هم هر بار فریب دجالان روزگار خویش را خواهند خورد و چرخه ی شوم تکرار بدبختی و سیه روزی را به کام زرسالاران و زورمندان خواهند چرخاند و خود چون لاشه گوشتی دم توپ یا برده ای به نام کارگر و کارمند، به زیست پست خود ادامه خواهند داد.

راه قدس از کرب و بلا می گزرد، همان عبارت به روز شده ی آیه ی خونبار قرآن در سوره ی
کزایی اسرا می باشد که علیه یهودیان و به جهت صدور تروریسم اسلامی در خانه و کاشانه ی
یهودیان در اسراییل سروده شده است
"بسیج"، که از زبان پارسی به زبان انگل ایسی وارد شده است، در کاربرد شومش در ایران اشغال شده ی کنونی، معنا و مفهومی انگل ایسی دارد که همانا "محاصره کردن" است.

وقتی سرکردگان جنگ افروز جمهوری اسلامی، راه کزایی اورشلیم را آشور و نینوا می گزراندند و آن را با مغلطه ی عربی اسلامی، راه قدس از کرب و بلا خواندند، آن هنگامی بود که بسیج معنایش را آشکار کرده بود که فریاد می زد آمده ایم تا بر اساس دستورات الله خونخوار مدینه، در خانه و کاشانه ی خودتان اسراییل، شما را به محاصره درآوریم و به زور و خشونت و جنگ وارد خانه هایتان شویم و خون شما یهودیان را در سرزمین و خانه ی خودتان بریزیم.

لندن و دی سی که هشت پای اخوان المسلمین را پس از جمهوری های اسلامی افغانستان و پاکستان، به جان ایران الله زده انداخته بودند، آنچنان به سبک قاجار ایران را دریدند و به انقلاب و جنگ داخلی و جنگ با همسایه کشاندند، که به راستی جمهوری اسلامی روی سیاه قاجاریه ی ایران بر باد ده را سپیده کرده است.

سو استفاده از کودکان و نوجوانان در جنگ در راستای طمع اسلامی
رژیم ولایت فقیه برای ایجاد جنگ با اسراییل و اشغال آن، یک
جنایت جنگی در به کار بردن کودکان به عنوان سرباز است
در آن روزگار که خوک دست آموز انگل ها، "خمینی حرامزاده" بر تبل جنگ می کوبید، نه جان ایرانی ارزش داشت و نه آینده ی ایران؛ این تنها آز و طمع اسلامی دست نشاندگان انگل ستان در ایران اشغالی بود که مهم قلمداد می شد.

خمینی گجستک که بوی خون و قدرت مستش کرده بود، با فریب "بسیج مستضعفین" آمد و پس از سقط شدنش در گورکاخی از خون همان مستضعفانی به مغاک خون فروکرده شد که برای برآوردن دستورهای انگل ایسی آن پیر حرامزاده ی جماران، هتا به فرستادن کودکان خود به کشتارگاه هم آری گفته بودند !!

روزگار شوم ایران، از آنجا آغازیدن گرفت که مردم بی دانش و بی خرد، اما هوچی گر و بازاری اندیش، الله زده و مومن، اما بی تدبیر و نادان، دست به دامان مشتی کمونیست کتابی شدند که عمرشان را در استفراغ های کمونیستی مشتی روش عن فکر ذهن لجن بسته، شیرجه زده بودند و به طعمه ی ایدئولوژیک فداییان و مجاهدین خائن خلق یا به فاضلاب مکتبی اسلام درغلتیده بودند.

بسیج واژه ای پارسی است که به انگل ایسی وارد شده و به چم محاصره کردن می باشد. در این
فرتور، ارتش اشغالگری را می بینید که با ایجاد جنگ، با توپ و آتش به جان مردم در خانه و
کاشانه ی خود افتاده است. تصویر بالا، از روی یاوه ای قرآنی به نشانی اسرا، ۴ و ۵ کشیده
شده است
اینان، همان خشت های سازنده ی دستگاه محاصره گر بسیج بودند که سرکردگانش را پیشتر در اردوگاه های تروریستی کوبا، چین، کردستان عراق، لبنان، سوریه، لیبی و فلستین، پرورانده و آماده کرده بودند تا ابوشریف ها سپس افسار این توده های از جان شیرین شسته به سراب وظیفه ای الهی را در جنگی خونین، نابرابر و ضد ملی و غیر ضروری، به دست گیرند.

اینان، دجالان زمان ما بوده و هستند و ده ها هزار کودک سربازی که یا در جنگ کشته شده اند و یا امروز جانباز و معلول و پیر و فرتوت شده اند، میراث آن روزگار شومی است که مردمی در خیل ملیونی، بی مطالعه و بی دانش و آگاهی، و سرفن به خاطر درد و ورم اسلام و از ته دل خواستار فریب خوردن، به فرمان دجال خون آشام خمینی حرامزاده آری گفتند و بسیجی را سر پا کردند که تا به امروز همچون هشت پایی به جان ایران و ایرانیان افتاده است.

خمینی حرامزاده ی فقه باز که از عن تا گه اسلام را به خوبی می دانست و هزاران بار فقه و اصولش را قرقره کرده و نشخوار کرده بود، بر اساس دستور صریح قرآن الکزا، فرمان تشکیل بسیجی از افراد فقیر و تنگدست و ضعیف جامعه را صادر کرد. 


این یک سرباز ایرانی نیست. این یک مزدور تروریست سازمان تروریستی سپاه پاسداران
انقلاب اسلامی است که هدفش از نظامی گری، نه میهن پرستی و پدافند از ایران عزیز، که
صدور جنگ و خشونت به خاورمیانه و اشغال اسراییل و کشتار یهودیان است. او یک ایرانی
نیست، یک تروریست الله پرست جمهوری اسلامی است
آن آیه ی کزایی و یهودی ستیزی که خمینی دجال برای تشکیل بسیج مستضعفین بدان استناد کرده بود، همانا آیه های خونبار و تروریستی ۴ و ۵ سوره ی کزایی "اسرا" (به چم قوم اسراییل) بود:

"وَ قَضَینا إِلی بَنی إِسْرائیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی اْلأَرْضِ مَرَّتَینِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبیرًا ، فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیکُمْ عِبادًا لَنا أُولی بَأْسٍ شَدیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْدًا مَفْعُولاً".

"ما به بنی اسراییل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دو بار در زمین فساد خواهید کرد و برتری جویی بزرگی خواهید نمود. هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، گروهی از بندگان پیکارجوی (مومنان تروریست الله پرست) خود را بر ضد شما بر می انگیزیم تا شما را سخت در هم بکوبند و برای اسارتشان خانه هایشان را جستجو کنند و این وعده ای است قطعی".

اینست که جمهوری اسلامی تا مرزهای اسراییل در سوریه به پیش رفته است و هلال شیعی اسلامی را با جنگ و زور ایجاد کرده و از همان آغاز نعره زده است که راه قدس از کرب و بلا می گزرد.

۱ نظر: