تک پا ها (موجوداتی شبیه شکل چلیپا با یک پا) رداهای بلندی به تن داشتند و در میان بوته ها دیده می شدند. همچنین آنها در آمریکا هم پیش از آنکه از سوی مردم سپید پوست اشغال شود، دیده شده اند و یکی از چیزهایی که مرا متحیر ساخته این است که این روایت در آفریقا و آمریکا یکسان بوده است. گفته شده که این موجودات بسیاری از دانش ها را به مردم ما شناسانده اند.
من فکر می کنم شما این جستار را بسیار روشن بیان کردید. به دید می رسد که چیتاهولی در حال سفر به مناطق گوناگون زمین همانند آفریقا و آمریکا بوده تا نقشه ی خود را از سوی مرکز ایلومیناتی در لندن و اروپا (بسیار جدی) عملی کند.
بله آقا. همانگونه که می بینید دگرش های بزرگی در سامانه ی آموزشی ایجاد شده است. آنها جوان های ما را وادار می کنند تا به اشغال آفریقا و آمریکا به عنوان دو پدیده ی مستقل از هم نگاه کنند، در حالی که این دو رویداد بسیار با هم یکسان هستند و به نتایج یکسانی ختم شده اند. شما به سرگزشت پادشاه بزرگ زولو، "شاگا" نگاه کنید. شاگا یک جنگجو و همچنین یک پیامبر بوده (توهای دوم (یا زگوند توها). شاگا به ورود مردم سپید پوست به قلمروش "ناتا" خوش آمد گفت و به مبلغان اجازه داد تا آزادانه کار خود را انجام دهند. و پیش از آنکه شاگا بمیرد از برادر ناتنیش "دینگان" در خواست کرد که در هیچ شرایطی به مردم سپید پوست آسیب نرساند و به آنها اجازه دهد تا آزادانه در میان مردم زولو فعالیت کنند. در حقیقت در زمان پادشاه دینگان، این مبلغان مردم ما را به گرویدن به دین مسیحیت متقاعد می کردند.
همچنین آنها مردم ما را از دید ذهنی برای "آنچه که قرار بود اتفاق بیفتد" آماده کرده اند. زمانی که بومیان آمریکا طرح چلیپا را بر روی بادبان های کشتی کریستوفر کلومبوس دیدند، آن را به عنوان یک نماد سری به جا آوردند، آیا این شگفت انگیز نیست ؟ بگزارید به شما بگویم آقا، دقیقن چنین چیزی در آفریقای جنوبی هم رخ داد. جایی که مردم ما با چلیپا آشنا بودند، بسیار پیشتر از آنکه مردم سپید پوست به آفریقا گام بگزارند و زمانی که مردم ما این چلیپا را دیدند، آن را به عنوان یک نماد سری به جا آوردند. این یکی از دلایلی است آقای آیک که چرا مردم آفریقا مبلغین مسیحی را پذیرفتند و از آنها پشتیبانی کردند؛ هتا زمانی که جنگ های خونینی میان آنها در می گرفت. چگونه است که یک مرد، مذهب یک مهاجم را می پذیرد، در حالی که با او در حال جنگ است ؟ چنین چیزی در آمریکا هم رخ داده و امیدوارم بتوانم از زبان انگل ایسی بهتری استفاده کنم تا پیامدهای آن را بگویم، زیرا من احساس می کنم این بسیار مهم است !!
من فکر می کنم شما این جستار را بسیار روشن بیان کردید. به دید می رسد که چیتاهولی در حال سفر به مناطق گوناگون زمین همانند آفریقا و آمریکا بوده تا نقشه ی خود را از سوی مرکز ایلومیناتی در لندن و اروپا (بسیار جدی) عملی کند.
بله آقا. همانگونه که می بینید دگرش های بزرگی در سامانه ی آموزشی ایجاد شده است. آنها جوان های ما را وادار می کنند تا به اشغال آفریقا و آمریکا به عنوان دو پدیده ی مستقل از هم نگاه کنند، در حالی که این دو رویداد بسیار با هم یکسان هستند و به نتایج یکسانی ختم شده اند. شما به سرگزشت پادشاه بزرگ زولو، "شاگا" نگاه کنید. شاگا یک جنگجو و همچنین یک پیامبر بوده (توهای دوم (یا زگوند توها). شاگا به ورود مردم سپید پوست به قلمروش "ناتا" خوش آمد گفت و به مبلغان اجازه داد تا آزادانه کار خود را انجام دهند. و پیش از آنکه شاگا بمیرد از برادر ناتنیش "دینگان" در خواست کرد که در هیچ شرایطی به مردم سپید پوست آسیب نرساند و به آنها اجازه دهد تا آزادانه در میان مردم زولو فعالیت کنند. در حقیقت در زمان پادشاه دینگان، این مبلغان مردم ما را به گرویدن به دین مسیحیت متقاعد می کردند.
چرا یک کودک مدرسه ای در آفریقای جنوبی از خودش نمی پرسد که چرا، چرا، چرا مردم ما اینگونه و به ظاهر احمقانه به یک مذهب خارجی اجازه داده اند که به کشورشان وارد شود ؟ حالا بگزارید دو رویداد تلخ دهشتبار را برا یتان بازگو کنم. زمانی که کنگو اشغال شد، که امروزه جمهوری دموکراتیک کنگو نامیده می شود، پادشاه لئوپولد حاکم آنجا بود و او و مردانش ملیون ها تن از مردم سیاه پوست کنگو را شکنجه کردند و کشتند. یک نسل کشی که تنها با آنچه نازی ها در حق یهودی ها انجام دادند سنجش پذیر است. اما با وجود تمامی این کشتارها و بد رفتاری های وحشیانه، باز هم مبلغان مورد ارج بودند و از آنها پیروی می کردند. و در سال ۱۹۱۷، اینبار در کشوری که امروزه به آن نامیبیا خوانده می شود، یک نسل کشی علیه مردم جنگجوی هِروروست انجام شد. آنها مردان و زنان بسیاری از این قبیله را شکنجه کردند و به قتل رساندند. من متمئنم آقا، که این موجودات در حال پیشروی به کل آفریقا بوده اند.
منبع:
ترجمه:
کامورا
ویرایش:
داریوش افشار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر