۱۳۹۵ خرداد ۳۱, دوشنبه

آفریقای اسرارآمیز: تاریخچه ی حقیقی چلیپا از زبان کریدو موتوا

نماد چلیپا در فرهنگ کهن آفریقا قدمت بسیار زیادی دارد. چلیپا گونه های متفاوتی دارد؛ بلوری کدر با طرحی چلیپا مانند درون آن، گونه ای را نشان می دهد که مردم ما در زمان های دور آن را چلیپای کامل یا چلیپای خورشید می نامیدند.

پیش از آنکه بیشتر در این مورد سخن بگویم، می خواهم بدانید نمادی که در اینجا به عنوان چلیپا شناخته می شود، از سوی مبلغان مسیحی به آفریقا آورده نشده است؛ دانش چلیپا در ابعاد مختلف آن از زمان های بسیار بسیار دور در آفریقا وجود داشته است. زمان بسیار درازی پیش از آنکه دین مسیحیت در اروپا رواج پیدا کند، جادوگران آفریقایی آن را می شناختند؛ و افزون بر آن گونه های متفاوتی از چلیپا به دست جادوگران و درمانگران آفریقایی برای اهداف مثبت و یا منفی استفاده می شدند. آفریقایی ها باور داشتند که چلیپای ساخته شده از چوب، آج یا فلز، وسیله ای بسیار قدرتمند بوده است و دارای جادویی سترگ که قادر به رها ساختن قدرت های درمانگری، نوسازی و یا نیروهای منفی همچون ویرانی و کشتار می باشد.

آفریقایی ها از سه گونه چلیپا برای درمان استفاده می کردند:
چلیپای T شکل که در عرفان غرب به عنوان چلیپای تائو شناخته می شود و چلیپای کامل، چلیپایی است با تنه ی بلند و بازوهایی کوتاه، که گفته شده ایسا بر آن به چلیپا کشیده شده است و دیگری چلیپای ناگفتنی، که سپید پوستان آن را به نام آنخ می شناسند و بسیاری از اندیشمندان باختر زمین به اشتباه فکر می کنند که تنها مسریان باستان آن را می شناخته اند. آنخ از سوی مردم ما به عنوان گره جاودان یا گره زندگی جاودانی شناخته شده و هتا از سوی مردم خوی سان (Khoi San) برای اهداف درمانی استفاده می شده است.

قبیله هاییی که بیش از همه از نماد آنخ استفاده می کردند، مردم (در حال حاضر از بین رفته) خوی خوی (Khoi Khoi) یا هوتِنتوت (Hottentot) بوده اند. مردم خوی خوی می گفتند که چلیپای ناگفتنی متعلق به خدای بزرگ خورشید، هیتسه- ایبیب (Heitsie-Ibib) است. مردم زولو، خوساس (Xhosas) واسوازی و سایر نگونی زبان های آفریقای نیمروزی نیز به یک "خدای خورشید" باور داشته اند، خدایی که هر غروب می میرد تا هر بامداد دوباره زاییده شود. کسی که هر زمستان می مرد و هر بهار دوباره زاده می شد. آنها باور داشتند که این پسر زیبای خدای پدر و خدای مادر، که آن را با نام های گوناگونی می شناختند، پای چپ خود را در یک جنگ دژخیمانه در برابر یک اژدهای دهشتناک از دست داده است؛ برخی می گویند یک تمساح غول آسا که بر روی پاهای پشتی خود راه می رفت و پاهای پشتیش از پاهای جلویی او بلندتر بودند. نماد این پسر خوش اندام خدا، این خدای قهرمان و آورنده ی صلح، چلیپای ناگفتنی بود.


مردم زولو آن را ملِنزه- مونیه (Mlenze-munye) نامیده اند و مردم اسوازی آن را به اسم ملِنته- مونیه می شناسند؛ به معنای "فردی با یک پا" و اتفاقن زمانی که مردم آفریقا چلیپایی را که بیشتر مبلغان به گردن خود می آویختند دیدند، فورن آن را به عنوان نماد خدای جاودانه با یک پا که تا ابد می میرد و زنده می شود، به جا آوردند. و آنها به مبلغان به عنوان پیام آورانی از جانب این خدا ارج گزاشتند. در برخی از مکان های آفریقا، مبلغان به نام موروتی (Muruti) خوانده می شدند که هنوز هم یکی از نام های متعدد خدای خورشید آفریقاست که به چم آموزگار بزرگ است. نامی که تا به امروز مردم توآنا (Twana)، اُوامبو (Owambo) و سوتو (Sotho) مبلغان را به این نام می نامند.

مردم ما همچنین به چلیپای کامل باور داشتند که قدرتمند ترینِ چلیپاهاست. این چلیپایی است که چار امتداد آن با هم برابر است. شکلی که مردم سپید پوست آن را چلیپای سلتی یا نشان ضربدر می نامند. چلیپایی که بیشتر در یک گردونه ی محصور شده است. مردم ما از این چلیپا استفاده می کردند و آن را به شکل های متفاوتی می کشیدند و بیماری های مهلک فراوانی را با آن درمان می کردند. پیش از آنکه انسانی برای سرطان درمان شود، آنها ازگیاهان دارویی استفاده می کردند. در این روش درمانی، گرت گیاهان دارویی در یک تکه پوست تمیز غزال آفریقایی که به شکل چلیپای کامل درآمده بود خوابانده شده و با قاشق در یک ظرف رُسی که چندین بار برکت داده شده بود ریخته می شد. شکل های دیگری از صلیب، برخلاف موارد اینچنینی، که چکیده وار توضیح دادم، برای اهداف بسیار ویرانگر و زیانباری استفاده می شدند و یکی از آنها همانی است که مردم سپید پوست آن را چلیپای اندروی مقدس (Saint Andrews cross) می نامند. این چلیپا X شکل است و هتا امروزه آموزگاران پاسخ نادرست  دانش آموزان خود را با آن نشان می دهند.

آفریقایی ها باور داشتند که چلیپای X شکل، صاحب قدرت های بزرگ شر بوده است. آنها از آن برای نفرین مردم استفاده می کردند. شاید دانستن این برای شما جالب باشد، زمانی که یک نفر از خوسا در خاور کیپ تاون بخواهد بگوید که تو دیوانه یا بی عقل هستی، خواهد گفت: "اوفامینی". و چم این واژه این است: "یک چلیپا بر روی تو نقش بسته"؛ چلیپایی که عقلت را بیمار کرده. در زمان های قدیم و هتا امروزه، هنگامی که یک هنرمند آفریقاییِ چوب تراش یا طراح یک چلیپا می کشید، بسیار مراقب می بوده و هست تا تنها یکی از چلیپاهای درمانگر را بکشد و نه یکی از چلیپاهای شیتانی را؛ به این خاطر که مردم آفریقا می گویند نخستین کسی که متاثر از یک تراشکاری منفی یا یک نقاشی منفی قرار می گیرد، خود هنرمند است. و همچنین نخستین کسی که از سوی یک تصویر مثبت متاثر می شود، باز هم خود هنرمند است...

منبع:
ترجمه:
کامورا
ویرایش: 
داریوش افشار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر