Google Ad

۱۳۹۷ تیر ۱۷, یکشنبه

درآمدی بر آذربایگان

چه کسی دژ بابک را پیدا کرد ؟

آیا دژی که امروز به نام دژ بابک (دژ بز) شناخته می شود، پیش از این نیز به همین نام شناخته می شد ؟ این دژ از چه تاریخی به نام دژ بابک شناخته شده است ؟

دژ بابک بیش از سال ١٣٣۰، در نزد مردم محلی به نام "دژ دختر" معروف بود. نخستین بار "شروین باوند" در سال ١٣٣۰ این دژ را به نام دژ بابک شناسایی کرد. شروین باوند کنشگر سیاسی و نویسنده ی "سواد کوهی" از خاندان باوند مازندرانی است که تبار خود را به دوره ی ساسانی می رساند، وی در آغازه های دهه ی ٣۰ خورشیدی در تبریز و در محله ی "بارون آواک" زندگی و در محفل های گوناگون سیاسی، علیه کمونیست ها و بلشویک ها که در دوران مصدق دله السلطنه یک بار دیگر فعالیت های گسترده ای را آغاز کرده بودند، سخنرانی می‌ کرد.


در تابستان ١٣٣۰، شروین باوند به فراخوان شاگردش "میر محمود بنی هاشم" که در دانشگاه تبریز تحصیل می کرد، به روستای آنها یعنی شهرستان "کلیبر" رفت که "کلاله" نام داشت. بنی هاشم در در این باره می‌ گوید:

"در این کوهنوردی ها به دژ رسیدیم که فوق العاده صعب العبور بود. ایشان تمام راه ها را از کمره کوه سنگی راحت و سریع بالا رفته و همه ی اتاق ها را گشت تا به بالا ترین طبقه یا اتاق‌ ها رسیده و همه ی جوانب را بررسی کرده و اظهار داشتند که اینجا دژ "بابک خردمین" است، دلاور آذربایجان و تا آن تاریخ در محل به آنجا "قیز قلعه سی" (دژ دختر، دژ جمهور) می گفتند. از این تاریخ، کشف دژ بابک به نام استاد ثبت شد و امروز هم آنجا به دژ بابک شهرت دارد و در سازمان میراث فرهنگی نیز به همین نام ثبت شده است".

از: مقدمه ی بنی هاشم در کتاب "آریان به گرد یک درفش"، نشر شیرازه، به همت "کاوه بیات" و "مستفا نوری"

اما یکی از شوخی های تاریخ ابلهان اینست که بابک از سوی غلامان ترک خلیفه ی عرب سرکوب و دستگیر شد، اما هم اکنون سوسک های پانترک می خواهند به دژ پارسی ما بروند و زوزه بکشند و بگویند ما تووورچیم !! بابک اگر زنده بشود، در جا گردن شما رو حقیر زادگان ماتحت خوار اسلام را همان جا خواهد زد !!

"مینورسکی" درباره ی زبان آذری ها و تالش ها می گوید که آنان از پشتیبانان اصلی بابک خرمدین بودند. "یاقوت حموی" در سده ی ۷ اُم درباره ی آذربایگان می ‎گوید: "مردم آذربایجان زبانی دارند که آن را آذری (الاَذریه) می ‎نامند. برای دیگران مفهوم نیست".

شعار یکی از کارخانه‌ های قدیمی تبریز در راستای پشتیبانی از مصرف کالای ملی:
 "ایرانی وتن پرست است، تا کبریت ساخت تبریز هست، کبریت خارجی نمی خرد".

داستانی که "سمعانی" درباره ی "ابوزکریا خطیب تبریزی" (د ۵۰۲ ق/۱۱۰۹ م) و استادش "ابوالعلا معری" آورده نیز، تاییدگر رواج زبان آذری در آذربایگان در سده ی ۵ ق/۱۱ م است. بر اساس این داستان، روزی خطیب تبریزی در "معره ‎النعمان" در مسجد نزد استاد خود بوده که یکی از همشهریان او به مسجد وارد شده‌ است. خطیب با زبان خود با او گپ زده و سپس که استادش درباره ی این زبان از او پرسیده، گفته‌ است این زبان "اَذْرَبیّه" نامیده می ‎شود.

"یعقوبی" تاریخ نگار اسلامی، در کتاب "البدان کهدر" به تاریخ ۲۷۸ ق/۸۹۱ م تالیف کرده‌ است که آذری (آذریه) را به عنوان صفت در مورد مردم آذربایگان به کار برده‌ است.

ولادمیر مینورسکی می نویسد:
"مردمان بومی و اصیل یکجا نشین روستایی و کشاورز آذربایگان، در دوران تجاوز الله پرستان عرب به ایران، به لقب تحقیر آمیز "علوج" (غیر عرب) خطاب می‌ شدند. اینها به گویش‌ های متفاوتی همچون آذری و تالشی سخن می گفتند که هنوز هم جزیره‌ هایی از این زبان‌ ها در آذربایگان دیده می‌ شود. "فلاخن" از جنگ افزارهای عمده ی آنان بود و بابک خرمدین با پشتیبانی این گروه بر ضد خلیفه ی امپریالیسم اسلامی قیام کرد.

"ریچارد فرای" نیز، زبان آذری را زبانی گسترده و زبان اصلی در جغرافیای آذربایگان می‌ داند. از دید وی، این زبان چیره ی آذربایجان، از سده ی ۱۴ اُم میلادی به طور تدریجی جایگاهش را به ترکی آذربایجانی داد.


تحریف و حقارت زادگی تجزیه طلبان تا بدان پایه از بی شرافتی رسیده است که در پاسخ به دهان این یاوه گویان، هتا "آراز علی زاده" نماینده ی مجلس باکو، در این باره می گوید:

"بابک و شاه اسماعیل ترک نیستند.آذربایگانی ها از نژاد هندواروپایی و ترک ها از نژاد زرد هستند. بروید در اینترنت جستجو کنید، ببینید از دید دانش مردم شناسی به کدام ملت نزدیک هستیم و از کدام ملت دوریم.ما ترک زبان هستیم، اما ترک نیستم" !!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر