حدیث کزایی اسلامی داریم که هزرط "محمد تازی" زبان خود را به دهان "فاطمه ی زهرا" فرو می کرده و سینه های فاطمه دخترش را می بوییده است. او ادعا می کرده که با اين کارش، بوی بهشت را استشمام می کرده است !! آیا این کارش لذت بردن جنسی از دخترش نبوده و یا راست می گفته و با این کارش، بوی بهشت موهوم به مشامش می رسیده است ؟! اگر پدر شما با خواهر شما این کار را بکند، آيا اين کار را عادی و طبیعی برمی شمارید ؟؟
عمام صادق الکزا پراند:
نکته ی قابل توجه اين حديث، مغلطه ی مصادره به مطلوب شخص محمد است که بدين وسيله، پاسخ لایشه را داده و دهانش را می بندد. محمد به لایشه می گوید:
پرسش اینجاست كه در كدام نظريه ی علمى يا كدام فرهنگ و تمدنى، انسان با گزاشتن زبانش در دهان یک کودک، او را مي بويد ؟؟؟ محمد تازی که با الاغ بالدار مبارکش به معراج می رفته و هر دم هوس بهشت می کرده جبرییل وی را با خود به بهشت می برده، چه نیازی داشت که برای استشمام بوی بهشت، زبان در دهان اين دخترک بينوا كند ؟! آیا نمی توانست در یکی از سفرهایش به بهشت، از الله مدینه بخواهد یک شیشه عطر را از بوی بهشت پر کند تا دست به چنین کار شرم اورى نزند ؟؟
آيا اگر پدر يكى از خود ما، زبان در دهان خواهر ٨، ٩ ساله ی مان كند يا هر شب پستان هاى او را ببوسد، به ديد یک انسان تندرست به او نگاه می کنیم یا متوجه می شویم که او یک بیمار و متجاوز جنسی و یک بچه باز است ؟؟
عمام صادق الکزا پراند:
"عایشه (لایشه قمبلة المومنین) از روی حسادت گفت: «یا راسولولا، می بینم دهان فاطمه را زیاد می بوسی و زبانت را در دهانش قرار می دهی» !! پیامبر اکرم (ض) فرمود: «بله خب، هر گاه مشتاق بهشت می شوم، دهان فاطمه را می بوسم و زبانم را در دهانش می گزارم. من از فاطمه بوی بهشت را استشمام می کنم و بوی شجره ی توبا را درمی یابم، زیرا او زنی آسمانیست»".
دقيقن همين روایت در کتاب "اعلام الوری" نوشته ی عالم خیلی برجسته و بزرگ جهان شيعه يعنى "علامه تبرسى" در رویه ی ٢٩۶ نیز آمده است.
نکته ی قابل توجه اين حديث، مغلطه ی مصادره به مطلوب شخص محمد است که بدين وسيله، پاسخ لایشه را داده و دهانش را می بندد. محمد به لایشه می گوید:
"بله، هر گاه مشتاق بهشت می شوم، دهان فاطمه را می بوسم و زبان در دهانش می گزارم" !!
پرسش اینجاست كه در كدام نظريه ی علمى يا كدام فرهنگ و تمدنى، انسان با گزاشتن زبانش در دهان یک کودک، او را مي بويد ؟؟؟ محمد تازی که با الاغ بالدار مبارکش به معراج می رفته و هر دم هوس بهشت می کرده جبرییل وی را با خود به بهشت می برده، چه نیازی داشت که برای استشمام بوی بهشت، زبان در دهان اين دخترک بينوا كند ؟! آیا نمی توانست در یکی از سفرهایش به بهشت، از الله مدینه بخواهد یک شیشه عطر را از بوی بهشت پر کند تا دست به چنین کار شرم اورى نزند ؟؟
آيا اگر پدر يكى از خود ما، زبان در دهان خواهر ٨، ٩ ساله ی مان كند يا هر شب پستان هاى او را ببوسد، به ديد یک انسان تندرست به او نگاه می کنیم یا متوجه می شویم که او یک بیمار و متجاوز جنسی و یک بچه باز است ؟؟
منابع اهل سنت و شیعه :
۱) كشف الغمه إربلی، جز ۲، رویه ی ۹۵
۲) بحار الانوار، جز ۴۳، رویه ی ۴۲
۱) كشف الغمه إربلی، جز ۲، رویه ی ۹۵
۲) بحار الانوار، جز ۴۳، رویه ی ۴۲
۳) بحار الانوار، جز ۴۳، رویه ی ۵۵
۴) بحار الانوار، جز ۴۳، رویه ی ۷۷
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر