۱۳۹۸ اردیبهشت ۲۷, جمعه

سوگند پادشاهی اعلا حضرت رضا شاه بزرگ در مجلس بنیانگزاران در تکیه ی دولت

مراسم سوگند پادشاهی رضا شاه بزرگ در مجلس بنیانگزاران
‌در درازنای ۱​۵ سال پس از شکست طرح جمهوری‌ خواهی، سردار سپه کوشید تا خود را با نمایندگان مخالف و کمینه ی مجلس نزدیک کند. ارتباط گسترده ای با "عبد الحسین میرزا فرمانفرما"، "نصرت‌ الدوله"، "مدرس" و تقریبن بیشتر کسانی که پس از کودتا دستگیر شده بودند، برقرار شد. از سوی دیگر، ضعف بیش از حد "احمد شاه قاجار" در کشورداری، راه را برای دگرش پادشاهی از قاجار به پهلوی هموار نمود.

تنها مقاومت جدی خانواده ی احمد شاه، نه از سوی وی که از سوی مادرش "ملکه‌ جهان" صورت گرفت. او به تنهایی تصمیم به مبارزه با رضا خان سردار سپه گرفت و با این منظور، از پاریس به عتبات عالیات سفر کرد تا حکم و فتوای مفسد فی الارض و خارج از دین بودن بودن نخست وزیر را به هر قیمتی از مراجع دین فروش اسلام شیعی در عراق، به دست آورد. اما او هنگامی به عراق رسید که رضا شاه بزرگ در مجلس بنیانگزاران سوگند پادشاهی خورده بود !!

پادشاه میهن پرست و بی سواد ما رضا شاه بزرگ، در حال خوانش متن از روی برگه
به هر تقدیر، با فشارهای نخست وزیر، نمایندگان مجلس پنجم شورای ملی در ۹ اُم آبان ماه ۱۳۰۴ فرار خورشیدی، ماده واحده‌ ای را مطرح کردند که به موجب آن، احمد شاه حرامزاده ی احتکارگر دوزاری و مفت خواره از پادشاهی برکنار و حکومت موقت در حدود قانون اساسی و قوانین کشور، به شخص آقای "رضا خان پهلوی" سپرده شد و تعیین تکلیف حکومت قطعی به مجلس بنیانگزاران واگزار گشت.

بیشتر نمایندگان شهر تهران که بر خلاف سایر شهرها، در فرایندی نسبتن دمکراتیک انتخاب می شدند، با این دگرش مخالفت نمودند. سپس با تشکیل یک مجلس بنیانگزاران در ۲۱ اُم آذر ماه ۱۳۰۴ فرار خورشیدی، پادشاهی ایران به رضا پهلوی واگزار شد.


آیت‌ الله "کاشانی" در مدح رضا شاه و پادشاهی وی، سخنرانی پرشوری کرد. در ۲۴ اُم آذر ماه ۱۳۰۴ ف. خ.، رضا پهلوی در مجلس بنیانگزاران حاضر شد و با ادای سوگند به قرآن الکزا، رسمن به عنوان سردودمان پهلوی وظایف پادشاهی را بر عهده گرفت و برای نخستین بار، در سال ۱۳۰۴ فرار خورشیدی بر تخت مرمر نشست. مراسم تاژگزاری رضا شاه بزرگ، در ۴ اُم اردی بهشت ماه ۱۳۰۵ فرار خورشیدی در تالار "سلام" انجام شد. سخنرانی مخالفان انتقال پادشاهی از قاجار به پهلوی در مجلس همچون هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" و آخوند مرتجع "مدرس"، نشان از آن دارد که هتا آن موجودات هم منکر نقش رضا شاه بزرگ در برقراری نظم در کشور نبوده‌ اند. بهانه ی آنها در دشمنی با رضا شاه بزرگ، این بود که با توجه به اینکه پادشاه مشروطه، در کردار اختیار حقوقی کشورداری را ندارد و این اختیارات یکسره به نخست وزیر واگزار شده‌، از اینرو هیف است که نخست وزیر موفقی مانند سردار سپه به هموندی خنثا همچون پادشاه مشروطه تبدیل شود !!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر