در شاهنامه های موجود، می بینیم انبوهی از شعرها هست که در ستایش "محمود ناستوده" موسوم به "سلطان محمود غزنوی" آمده است. همه ی استادان ما هم گفته اند که اینها سروده های فردوسی است.
این استادان ما ندیده اند که فردوسی در پیشگفتار شاهنامه و در پایان شاهنامه، تنها دو بار به محمود اشاره ای کرده است، چرا که ننگش می آمده نام او را ببرد. در آغاز شاهنامه، هنگامی که محمود دستور می دهد "امیر منصور فردوسی" پشتیبان فردوسی را در زندان گریز بکشند، فردوسی بزرگ درباره ی محمود سلطان ترک می سراید:
اما داستان چگونه است ؟ این یکی از شگفتی های سترگ تاریخ ماست. از دید من، یک خواب اجتماعی شگفت است که دروغی به این بزرگی را هزار سال روان کنند و مردم ایران هم باور کنند که فردوسی برای صله ی محمود ناستوده بوده است که به کار شاهنامه پرداخته است !! اما در آغاز شاهنامه، خود فردوسی می فرماید:
یعنی پسر "ابو منصور محمد بن عبد الرزاق توسی" بود که فرمان به گرد آوری شاهنامه داد. ابو منصور از جهان رفت. امیر منصور جوان بود و از تخمه ی پهلوان، خردمند و بیدار و روشن روان... . او پشتیبان و مشوق فردوسی بوده است. فردوسی خودش می گوید که او مرا از مال دنیا بی نیاز کرد.
این ستم را به کجا ببریم که هزار سال مردم ایران باور کرده اند و می گویند و تکرار می کنند که محمود می خواست فردوسی این کار را بکند و فردوسی این بزرگ ترین شاهکار فرهنگ جهان را برای صله ای که می خواست از محمود بگیرد، سرود. این توهین است. چرا ما باید اینقدر ناآگاه باشیم و به دیده ی کور، به جریان جهان نگاه کنیم ؟ چرا سخن خود فردوسی را گوش نکنیم که گفت امیر منصور از من پشتیبانی می کند ؟ و هنگامی که به دست سلطان محمود ترک کشته می شود، می سراید:
محمود چه کار کرد برای شاهنامه ی ما ؟ پشتیبان فردوسی ما را بی درنگ کشت. این کاری است که محمود غزنوی کرد. هنگامی که این شاهنامه دارد به پایان می رسد، در نبرد قادسیه، فردوسی از سوی "رستم فرخزاد" که به برادرش نامه می نویسد، سخنان خودش را می گوید، از جمله:
بر این سالیان ۴۰۰ بگزرد.۴۰۰ سالی است که شاهنامه تمام شد و همچنین در این روزگار، محمود گجستک غزنوی پادشاه است.
فرهیخته "فریدون جنیدی"، شاهنامه پژوه
فریدون جنیدی: اشتباهی که هزار سال است درباره ی هدف فردوسی از سرودن شاهنامه در اندیشه ها جای گرفته ‼️ |
ستم باد بر جان او ماه و سال
کجا بر تن شاه شد بدسگال ستم به جان محمود
اما داستان چگونه است ؟ این یکی از شگفتی های سترگ تاریخ ماست. از دید من، یک خواب اجتماعی شگفت است که دروغی به این بزرگی را هزار سال روان کنند و مردم ایران هم باور کنند که فردوسی برای صله ی محمود ناستوده بوده است که به کار شاهنامه پرداخته است !! اما در آغاز شاهنامه، خود فردوسی می فرماید:
بدین نامه چون دست بردم فراز
یکی پهلوان بود گردن فراز
جوان بود و از تخمه ی پهلوان...
زنده یاد جاوید نام "احمد کسروی تبریزی": فردوسی بزرگ سی سال زحمت کشید تا زبان پارسی را زنده نگاه دارد، اما مردمان امروز در آرامگاه او فاتحه ی عربی می خوانند |
این ستم را به کجا ببریم که هزار سال مردم ایران باور کرده اند و می گویند و تکرار می کنند که محمود می خواست فردوسی این کار را بکند و فردوسی این بزرگ ترین شاهکار فرهنگ جهان را برای صله ای که می خواست از محمود بگیرد، سرود. این توهین است. چرا ما باید اینقدر ناآگاه باشیم و به دیده ی کور، به جریان جهان نگاه کنیم ؟ چرا سخن خود فردوسی را گوش نکنیم که گفت امیر منصور از من پشتیبانی می کند ؟ و هنگامی که به دست سلطان محمود ترک کشته می شود، می سراید:
ستم باد بر جان او ماه و سال
کجا بر تن شاه شد بدسگال
در ایران دم و دستگاه مخفی و باستانی وجود دارد که نوک چکاد تعفنش، به شکل آخوند بیرون زده است و آشکارا با همه ی آنچه که ایرانی و پارسی است، مخالفت می کند و نابود می سازد |
بر این سالیان ۴۰۰ بگزرد.۴۰۰ سالی است که شاهنامه تمام شد و همچنین در این روزگار، محمود گجستک غزنوی پادشاه است.
کزین دوده کس تخت را نسپرد (یعنی از ایرانیان)
شود بنده بی هنر شهریار نژاد بزرگی نیاید به کار
فرهیخته "فریدون جنیدی"، شاهنامه پژوه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر