الفبای جادویی
۱. پیش گفتار:
در تاریخ و نوشته های کهن ما همواره از در دست بودن اوستا به گونه ی کتاب یا نسکی که در جایی با الفبایی کهن و ناشناخته نوشته شده است برمی خوریم . چه خوب است که بدانیم خود نام یا وازه ی “اوستا” به زبان امروزی و از دیدگاه دسته ای از پزوهشگران زبان های باستانی، برابر با “فراتر از هر گونه دانش” یا “واکاوی نشدنی”(= آ + ویستا ک = نا گشودنی =…) می باشد که یادآور رازی سر به مهر است که هرگز نتوان یا نشاید آن را گشود، می باشد و همه ی زندها(= تفاسیر) و پازندها(= تاویل ها) یی که بر آن تا کنون نوشته شده تنها تلاشی بوده برای انجام این کار ناشدنی !! و شاید ما امروزه بتوانیم این کار را انجام دهیم زیرا پژوهش های یکی یا دو تن از اوستاشناسان و دانشمندان زبان های باستانی که در دنباله از آنها سخن خواهیم گفت، نشان می دهد که این کتاب رازآمیز در آغاز و روزگار خود زرتشت که بسیار بسیار کهن بوده و هنوز بسیاری از الفباها و خط های نگارشی کهن (چون سانسکریت و میخی و لاتین و پهلوی و دین دبیری و...) پدید نیامده بودند، به زبان نگارشی و الفبایی نوشته شده بود که بسیار همانند زبان های رایانه ای و یا همان زبان اسمبلی و نشانگان دیجیتالی امروزی (= بیت و بایت) بود و این کتاب (اوستا) که گاتاها خوانده می شد و سروده ی خود زرتشت بود، به شیوه ی نگارشی رایانه های امروزی یا به زبان ساده تر به یک زبان برنامه نویسی کهن دیجیتالی نوشته شده بود و نامی هم که برای آن پس از زرتشت گزیده شده بود، به راستی شایان آن بود چون هنوز در آن روزگار رایانه ای برای رمزگشایی آن ساخته نشده بود و یا اگر ابزاری همانند آن هم ساخته شده بود در دسترس همگان نبود .
۲. فرزانه ی رازگشا و نخستین تلاش ها:
ادموند بردوزیکلی یا بردو سیکلی یا بردو سکلی مارچ ۱۹۰۵ – ۱۹۷۹ زبان شناس، فیلسوف، روانشناس و طبیعی دان مجار بود. وی استاد دانشگاه کالیفرنیا بود و یکی از این فرزانگان می باشد که در این زمینه پژوهش های فراوانی را انجام داده است و نخستین گام ها را در این زمینه برای برگشودن این راز باستانی برداشته است . گرچه زندگی او چند دهه مانده به روزگار شکوفایی رایانه ها و برنامه های دیجیتالی به پایان رسید، اما این دیدگاه ژرف او برنامه ی پژوهشی گسترده ای را در این زمینه کلید زد که شاید خود او نیز به گستردگی دامنه ی دیدگاه بسیار باریک بینانه اش باور نداشت .
بردوزیکلی با بهره گیری از فلسفه ی آیین زرتشت که “اشا” نامیده می شود و بنیاد آن بر کشاکش و برهمکنش دو نیرو یا مینو(= گوهر) همزاد افزاینده (= سپنتامینیو) و کاهنده (= انگره مینیو) می باشد که هر دوی این مینوان آفریده ی اهورامزدایند و جهان هستی فراورده ی فرایندهای میان این دو مینو است. در فیزیک نوین امروزی این دیدگاه جفت بودن همه ی نیروها و ذرات “نظریه ی جفت” (Pair Theory) نیز دیده می شود و درستی آن نشان داده شده است؛ برای آگاهی بیشتر بنگرید به: “فیزیک نوین و فلسفه ی ایران باستان نوشته پروفسور حسابی” (وی این دیدگاه را پیشنهاد کرد که زرتشت برای نگارش گاتاها خطی یا الفبایی بسیار رمزگونه را پدید آورد که از دو گروه نماد یا نشانگان شانزده تایی برنهاده شده اند و در رنگ و نهادگی با هم در تضاد هستند (مانند دو مینوی ازلی) و میدان کارزار و کشاکش (برهمکنش) آنها را با تخته ای برساخت که سی و دو خانه ی تهی (تهیگی کیهان = خلع فضا؟) سیاه و سپید داشت که رزمگاه کیهانی این دو گروه بود که نمادهای زمینی فریشتگاه سپنتایی (= مهره های سپید) و دیوهای تاریکی (مهره های تیره و سیاه) بودند و این زبان که شیوه ی به کارگیری آن برای نگارش اوستا به روشنی در کتاب “انگاره ی جهانی زرتشت” (که استاد بردوزیکلی آن را در ۶ جلد نوشته و به چاپ رسانیده است) جلد ۳ رویه ۵۲ آمده پایه و شالوده ی بازی های پیچیده ی شترنج و نرد را بنیاد نهاده است.
۳. ترازوی سنجش:
چنانکه گفتیم و از راه دانش آماریگ (= ریاضی) پیشرفته ی امروزی نیز نشان خواهیم داد، این شیوه ی نگارشی یا رمزنگاری کهن گاتایی در سنجش با دانش برنامه نویسی دیجیتالی امروزی بسیار برهمانندی (= این همانی = شباهت) دارد و در یک سخن می توان گفت که بسیار شگفت انگیز و باورنکردنی می نماید. آوردگاه یا تخته ی شترنجی این سامانه ی کهن را می توان با یک سامانه ی دیجیتالی ۶۴ بیتی همانند دانست که از یگان های دیجیتالی یا خانه های سیاه (=برابر با نماد 0 = Zero صفر دیجیتال) و خانه های سپید (= برابر با نماد One=1 یک دیجیتال) پدید آمده و بر روی این خانه های سیاه و سپید دو گروه مهره ی سیاه و سپید در دو ستون هشت تایی (۸ بیتی) نهاده می شوند و در میدانی به پهنای ۳۲ خانه ی سیاه و سپید (۳۲ بیت) نهاده می شوند و در میدانی به پهنای ۳۲خانه ی سیاه و سپید (۳۲ بیت) با هم کارزار می کنند و شگفتا که این برنامه ی کهن رمزنگاری چنان سامان یافته که در الگوهای همانندسازی شده ی رایانه ای امروزی نیز کارایی داشته و برای نمونه در این برنامه ی بازی مانند (Computing Chess Game Enigne) که یک موتور بازی پیشرفته می باشد که بر روی ابررایانه ای پیاده شده و از دستور های کهن بازی شترنج پیروی می کند، هیچ گونه بن بست و چیزهایی از این دست دیده نشده و این ابررایانه بر بسیاری از شترنج بازان بزرگ جهانی و استادان این بازی پیروز شده است !! و نیز چنان که گفتیم استاد بردوزیکلی به خوبی در کتابی که از آن در بالا یاد شد و نیز در نوشته ای پیوستی “هنر اشا” (The Art Of Asha) آمده نشان داده که زرتشت چه هنرمندانه از درآمیختن این الفبای نماد پردازانه در کالبد دستور زبان نگارشی ویژه ای که خود آن را پدید آورده بود می توانسته گروه بی شمار ی از آواها و واژگان نوشتاری را پدید آورد .
۴. گواهی های دیگر بر درستی این دیدگاه:
دانشمند بزرگ روسی ژرژ گاموف در کتاب پرآوازه ی خود با عنوان “یک دو سه بی نهایت” که شادروان دکتر بیرشک آن را به پارسی برگردانیده است (رویه ی ۸ کتاب) در قالب داستانی به نام “شرهام شاه” به گونه ای نمادین از این کارکرد شگرف شترنج یاد می کند. گاموف در این داستان با دستور آماریگ (= فرمول ریاضی) ویژه ای و با بهره گیری از یک دانه ی گندم در پر کردن و چینش خانه های تهی تخته ی شترنج به جای مهره های شترنج در یک نمودار فراروش هندازشی(= تصاعد هندسی) زیر :
63* 62 * 4 * 3 * *2 (*این شمار گان توانهای شمارگان زیرین خود هستند)
2 + 2 +……………..+ 2 + 2 +2 + 2 + 1
که از تصاعد بالا فرمول زیر بدست می آید :
64 * 64*
1 - 2 = ( 1 - 2 ) / ( 1 - 2 )
و با این تصاعد هندسی شمارگان گیج کننده ی 18446744073709551615 به دست خواهد آمد که بیست شماره دارد و تازه این شمارگان با یک نماد یگانی تکین ماتریسی که همان یک دانه ی گندم است در داستان شرهام شاه به دست آمده و ما اگر این نمادهای ماتریسی را به دو گروه ۱۶ تایی سیاه و سپید مهره های شترنج افزایش دهیم، ببینید که چه شمارگانی به دست خواهد آمد !!
استاد بردوزیکلی بر این باور می باشد که همه ی این سی و دو مهره ی سیاه و سپید این بازی اندیشه ساز و خردپرور، نمادهایی کیهانیند و این شترنج تنها یک بازی و سرگرمی نیست که نموداری است کیهانی برای شناخت گیتی و گیهان و بنیاد هستی و ساختار جهان و نیروهای سازنده ی آن و سرانجام آرمان بزرگ زرتشت از این شاهکار و برنامه که ساختن الفبایی نگارشی بوده که گاتاها را بدان نوشته و خطی را پدید آورد که بتواند گنجایش دانش ژرف زرتشت را داشته باشد و پشتوانه ی خوبی برای ماندگاری و جاودانه ماندن سرود های زرتشت یا همان اوستا ی گاتایی باشد، بی هیچ دگرگونی و دگردیسی ایی و امروزه نیز این به درستی نشان داده شده که بهترین زبان نگارشی برای ماندگاری هر گزاره ای و دگرگونه نشدن آن زبان دانش آماریگ (= ریاضی) می باشد.
۵. گواهی های تاریخی و باستانی:
بهتر است در این بخش برای نشان دادن درستی دیدگاه استاد بردوزیکلی یاد کنیم از فرزانه ی بزرگ ایرانی ابوریحان بیرونی که شاید در میان این دسته گواهی ها درست ترین و بهترین آنها را به دست داده است، چندان که درستی آرای او در این زمینه و نزدیکی دیدگاه او به ما بسیار شگفت انگیز است: او در کتاب “آثارالباقیه”ی خو در این باره چنین می نویسد :
“زرتشت کتابی آورد که آن را اوستا نامند و نام این کتاب با نام همه ی کتاب های جهان ناهمانند است و از ریشه و واژگانی دیگر است و برای خود نام و واژه ای بی همتا و بی مانند و نژاده است !! و شمار آواهای نگارشی و زبان نوشتاری آن از شمار همه ی زبان های زمین فراوان تر و بیشتر است !! و دستاویز آن که پیامبری چون زرتشت به چنین زبان کتاب خود را آورده و نوشته است این است که دانش آن تنها به یک نژاد و مردم و زبانی تنها ویژه (منحصر) نشود و به همگان پیوند (ارتبط) یابد ….”
تبری در تاریخ خود درباره ی این کتاب نوشته است:
“آن را بر ۱۲۰۰۰ پوست گاو نبشته آمده بود چنانکه بر پوست ها کنده شده بود و به زر گرفته بودند که دستور گشتاسپ شاه چنین بود و در دژی در استخر نگهداری می شد و هیربدان را بر آن گماشته بود و آموختنش بر همه روا نبود...”
مسکویه رازی در “تجارب الامم” خود نیز همین سخن تبری را آورده است. مسعودی تاریخ نویس عرب در دو کتاب خود به نام های “مروج الذهب” و “التنبیه والاشراف” از زرتشت و آموزه های او و چگونگی اوستا و خط شگفت و شگرف آن و دیگر خط های نگارشی ایران باستان یاد کرده است. مسعودی در این دو کتاب روی هم رفته درباره ی اوستا و نگارش آن آورده :
“و... کتاب پر آوازه ی (اوستا) را همو (زرتشت) آورده است که به نزد مردم با نام زمزمه (این همان برگردان عربی واژه ی مانترای (Manthra) اوستایی است زیرا اوستا را موبدان با زیر لب و آهسته می خواندند) شناخته می شود و به نزد زرتشتیان نام آن بستاه (= ویستاه ؟) است. به باور آنها زرتشت شاهکارهایی کرده و از رویدادهای بزرگ و کوچک جهان پیشگویی نموده و …. این کتاب بر بنیاد ۶۰ آوای نگارشی نوشته شده (شاید یادمانی باشد از ۶۴ خانه ی شترنج ؟) و در هیچ یک از زبان های جهان بیشتر از این شمارگان الفبا نداریم (= چنانکه بردوزیکلی نیز گفته و نشان دادیم که از آمیزش نمادهای شترنجی بی شمار آوا به دست می آید) و داستان آن دراز است که در کتاب های “اخبارالزمان” و کتاب “الاوسط” آنها را آورده ایم . زرادشت این کتاب را به زبانی آورد که (مردم و دانشمندان) از آوردن کتابی همانند آن ناتوان بودند و ژرفای آن را درنمی یافتند....
(مروج الذهب)
در جای دیگر درباره ی زبان رمزی ویژه اوستا آورده است:
ابستا (= اوستا) ۲۱ سوره (به پارسی نسکه) داشت و هر سوره ۲۰۰ برگ بود و شمار آواهای آن ۶۰ بود و هر نشانه ی الفبایی آوایی جداگانه داشت و دسته ای از آن آواها پیوسته و پی در پی هم می آمد و دسته ی دیگر گسسته بود زیرا که ویژه ی زبان اوستا (گاتایی) نبود. این خط را زراتشت پدید آورده بود و زرتشتیان آن را “دین دبیره” می نامند... و اکنون (روزگار مسعودی مورخ عرب) هیچ کس این زبان را نمی داند !!... زرادشت خطی دیگر پدید آورد که ان را “گشن دبیره” (Goshan Dabireh) نامند و برابر با زبان همگانی است و زبان مردمان دیگر و آوای جانوران و پرندگان و دد و دام را به آن نویسند !!(شاید چیزی همانند زبان نوشتاری ویژه ی نت های آهنگ سازی امروزی بوده) و شماره ی الفبای آن ۱۶۰ تا بود و هر یک آوایی ویژه داشت و ...
نویسنده: زری جمشیدی
ویرایش: داریوش افشار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر