۱۳۹۶ بهمن ۷, شنبه

کلاه بوقی مومنین و ندای آسمانی از دیوار و ته چاه

مردم به ظاهر بسنده می کنند. معمولن مردم ژرفای چیزی را نمی کاوند و همین که توضیحی سطحی به خوردشان بدهی، آن را می پذیرند، تنها کافیست "متعصب" باشند و به آن چیزی که دلشان می خواهند بشنوند "ایمان راسخ" داشته باشند؛ دیگر مهم نیست که آن چیز تا چه حد می تواند چرند و دروغ و موهوم باشد.

برای مومنان، همین قصه کافیست که خدایی یگانه هست و ذات اقدسش از همه ی بدی ها به دور است، دیگر جنگ ها و کشتارها و دزدی ها و تجاوزها و شکنجه ها البته خواست خدا تلقی نمی شود. اگر کار خوبی از انسان مومنی سر بزند، آن را خواست و اراده ی الهی در طول مشیت پروردگار کزایی برمی شمارند و می گویند این خواست خدا بوده و وی تنها مجری آنست و اگر کار بدی از کسی سر بزند، همه ی تقصیرها گردن اوست نه خدا !! اگر مومنی به مرضی گرفتار آید، امتحان الهی است و اگر کافری به مرضی گرفتار شود، عذاب الهی است. برای مومنین، همه چیز با این قیاس "سیاه" یا "سپید" الگوبندی و از یکدیگر جدا می شوند.

دمکرات بودن یعنی اینکه رای بیشتر نصیب چه کسی می شود. وقتی همه ی اروپا و همه ی آسیا و همه آمریکا، هتا خود آمریکا !! و همه ی آفریقا، با رژیم سراسر سرکوب و ترویجگر قصاص و خشونت و شکنجه، روابط دیپلماتیک دارند، دیگر برای هیچ کس از جمله خود مردم ایران چه اهمیتی باید داشته باشد اگر رژیم خونریز ولایت فقیه، رژیمی دمکرات نیست ؟ چرخ خای رژیم می چرخند.


اگر سکولاریسم بدین معناست که دین از دولت جدا باشد، این تعریف مسخره و ناکارآمد است. دین اگر تنها از دولت جدا باشد، پس تکلیف دادگستری دینی و مجلس دینی معلوم است. در رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی، دین عین سیاست است و در آمریکا، ظاهرن که دین از این سه نهاد حکومتی جداست.

اشتراک در "داشتن درد و ورم دین":
اما به رفتار سران کشورها که نگاه کنیم، می بینیم که دغدغه های موزیانه ی دینی دارند، فارغ از اینکه سکولار و یا دمکرات باشند یا نباشند:




به وقتش، همه ی شان به یک قبله نماز می گزارند و تنها در شیوه ی سپوختن ملت و دزدی و فساد از هر نوعش، با یکدیگر متفاوت رفتار می کنند؛ همه ی شان تشنه ی قدرت و پول هستند و همه ی شان برای رسیدن به قدرت، آدم کشته اند. در درازنای تاریخ، هر حکومت دینی یا مکتبی ایی که به وجود آمده است، خون صدها هزار انسان را ریخته است، تفاوت نمی کند زرتشتی بوده یهودی، مسلمان بوده یا مسیحی. عن و گه با هم دیگر فرق چندانی ندارند.

در حالی که این هم هبا یکدیگر در خرافه و موهوم پرستی اشتراک دارند، اما خوی رقابت و حرص و طمع و عطش به کرسی نشاندن آن "حق کزایی" که برایش می جنگند و می کشند، باعث می شود که حماعت خداباور و دین مدار، موجودات دهشتناکی برای آینده ی بشریت باشند؛ با نگاهی به کارنامه ی خونبار این آدمکشان، به خوبی باید دانست که به اینان نمی توان برای آزادی و صلح و حقوق بشر و دمکراسی، اعتماد کرد.

آخوند اگر دوست تو باشد مالت را می خورد
و اگر دشمن تو باشد خونت را می ریزد

هر چند که قبله ی نخست الله پرستان، همان قبله ی یهودیانی بوده است که آنان را بنا به گفتار الله در قرآنش، "مشرکان کتابی" می خوانند، اما هنوز و پس از آن چرخش قهرمانانه ی محمد رسولولا در هنگام نماز نسبت به دگرش قبله از اورشلیم به کعبه، هنوز این الله پرستان دست از سر آن بیت مقدس برنمی دارند !! کسی باید به اینها تفهیم کند که زیارتگاه کزایی بیت المقدس، دیگر قبله ی شما نیست، یک روز بوده، اشتباهی شده بود، دیگر نیست و قبله ی تان جای دیگری در وسط صحرای عربی است نه به سوی اسراییل !! اما باز هم برای اشتراکات بیشتر زور زورکی !!

به راستی خاصیت این کلاه های دلقک موآبانه چیست ؟


همین جستار در کیهان سوئد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر