تصویری از کودک کرد عراقی که بر اثر بمب ناپالم ارتش بعث دچار سوختگی شده
"خیزش شعبانیه" یا "انتفاضة شعبانیة"، خیزش مردم عراق علیه رژیم "صدام حسین" بود که سرتاسر کشور از شمال تا جنوب را در بر گرفت. این خیزش در پایان جنگ خلیج فارس و قطع نامه ی ۶۷۰ شورای امنیت که همه ی تحرکات هوایی ارتش عراق هتا بالگردها را ممنوع کرد، به وقوع پیوست و در نتیجه ی آن، اختیار بخش بیشتر کشور به دست نیروهای مردمی افتاد.
از هژده استان عراق، چارده استان سقوط کرد و در این میان تنها استان های مرکزی شامل استان های غربی و صلاح الدین و بغداد در دست رژیم بعث باقی ماندند. با وجودی که آمریکا در عملیات توفان صحرا، ارتش بعث را تار و مار کرده و منطقه ی پرواز ممنوع بر فراز عراق ایجاد کرده بود، اما با آغاز شورش مردمی که تا سرنگون کردن صدام حسین فاصله ی چندانی نداشت، آمریکا که خود عراقی ها را تشویق به شورش علیه صدام کرده بود اما، به خاطر منافع سیاسی و از بین نرفتن موازنه ی قدرت در خاورمیانه، هیچ کمکی به مردم به پا خاسته ی عراق نکرد و این باعث شد صدام حسین بتواند نیروهای باقی مانده ی خود را سامان داده و مخالفان را به شکلی خونین سرکوب کند.
افزون بر آمریکا، ترکیه نیز با هر گونه استقلال کردها مخالف بود و عرعربستان سعودی و دیگر کشورهای محافظه کار عرب نیز، از به وجود آمدن یک انقلاب شیعی دیگر مانند شورشی که در ایران رخ داده بود، ترس داشتند. در نهایت، ارتش بعث با همکاری مزدوران الله پرست فلستینی هوادار صدام حسین که از سال ها پیش هتا در جنگ عربی اسلامی عراق علیه ایران نیز شرکت داشتند و نیز گروهک تروریستی مجاهدین خلق به سرکردگی "مسعود رجوی"، توانستند شورش را سرکوب کنند.
در طی این عملیات ها، روستاها و شهرهای بسیاری کاملن نابود شدند و ده ها هزار انسان کشته و بیش از ۲ ملیون تن دیگر آواره شدند.
"اسد الله علم" در خاطراتش نوشته است:
"از شاهنشاه پرسیدم که در شرایطی که مردم از چگونگی مصرف شدن یارانه ی کشور ناخرسند هستند، چرا اینقدر از پول کشور را صرف خرید ادوات جنگی و اسلحه های پیشرفته می کنید ؟ شاه در پاسخ گفت که خیلی چیزها را مردم متوجه نیستند. همین صدام اگر فرصت پیدا کند، لحظه ای در یورش به ایران درنگ نخواهد کرد. من مجبورم کشور را از دید نظامی تقویت کنم تا در برابر یورش دشمنان مستحکم باشد و کشور حفظ شود".
صدام یک ماه پس از مرگ شاهنشاه به ایران یورش آورد، اما ارتش تکه پاره شده ی ایران به دست خمینی حرامزاده ی عرب زاده، با همان تجهیزات جنگی پیشرفته که شاه خریداری کرده بود اما توده ای ها و چپ های فدایی و مجاهد و البته آخوندها به آن معترض بودند، توانست در برابر ارتش عراق که پشتیبانی همه ی کشورهای جهان را داشت، مقاومت کند. این مقاومت در نهایت پس از دو سال به آزاد سازی خرمشهر و دیگر شهرهای ایران از اشغال تازیان قادسیه ی دوم انجامید، اما به فرمان همان خمینی حرامزاده، جنگ بی دلیل و بی فرجام برای شش سال دیگر ادامه پیدا کرد.
"خیزش شعبانیه" یا "انتفاضة شعبانیة"، خیزش مردم عراق علیه رژیم "صدام حسین" بود که سرتاسر کشور از شمال تا جنوب را در بر گرفت. این خیزش در پایان جنگ خلیج فارس و قطع نامه ی ۶۷۰ شورای امنیت که همه ی تحرکات هوایی ارتش عراق هتا بالگردها را ممنوع کرد، به وقوع پیوست و در نتیجه ی آن، اختیار بخش بیشتر کشور به دست نیروهای مردمی افتاد.
از هژده استان عراق، چارده استان سقوط کرد و در این میان تنها استان های مرکزی شامل استان های غربی و صلاح الدین و بغداد در دست رژیم بعث باقی ماندند. با وجودی که آمریکا در عملیات توفان صحرا، ارتش بعث را تار و مار کرده و منطقه ی پرواز ممنوع بر فراز عراق ایجاد کرده بود، اما با آغاز شورش مردمی که تا سرنگون کردن صدام حسین فاصله ی چندانی نداشت، آمریکا که خود عراقی ها را تشویق به شورش علیه صدام کرده بود اما، به خاطر منافع سیاسی و از بین نرفتن موازنه ی قدرت در خاورمیانه، هیچ کمکی به مردم به پا خاسته ی عراق نکرد و این باعث شد صدام حسین بتواند نیروهای باقی مانده ی خود را سامان داده و مخالفان را به شکلی خونین سرکوب کند.
افزون بر آمریکا، ترکیه نیز با هر گونه استقلال کردها مخالف بود و عرعربستان سعودی و دیگر کشورهای محافظه کار عرب نیز، از به وجود آمدن یک انقلاب شیعی دیگر مانند شورشی که در ایران رخ داده بود، ترس داشتند. در نهایت، ارتش بعث با همکاری مزدوران الله پرست فلستینی هوادار صدام حسین که از سال ها پیش هتا در جنگ عربی اسلامی عراق علیه ایران نیز شرکت داشتند و نیز گروهک تروریستی مجاهدین خلق به سرکردگی "مسعود رجوی"، توانستند شورش را سرکوب کنند.
در طی این عملیات ها، روستاها و شهرهای بسیاری کاملن نابود شدند و ده ها هزار انسان کشته و بیش از ۲ ملیون تن دیگر آواره شدند.
"اسد الله علم" در خاطراتش نوشته است:
"از شاهنشاه پرسیدم که در شرایطی که مردم از چگونگی مصرف شدن یارانه ی کشور ناخرسند هستند، چرا اینقدر از پول کشور را صرف خرید ادوات جنگی و اسلحه های پیشرفته می کنید ؟ شاه در پاسخ گفت که خیلی چیزها را مردم متوجه نیستند. همین صدام اگر فرصت پیدا کند، لحظه ای در یورش به ایران درنگ نخواهد کرد. من مجبورم کشور را از دید نظامی تقویت کنم تا در برابر یورش دشمنان مستحکم باشد و کشور حفظ شود".
صدام یک ماه پس از مرگ شاهنشاه به ایران یورش آورد، اما ارتش تکه پاره شده ی ایران به دست خمینی حرامزاده ی عرب زاده، با همان تجهیزات جنگی پیشرفته که شاه خریداری کرده بود اما توده ای ها و چپ های فدایی و مجاهد و البته آخوندها به آن معترض بودند، توانست در برابر ارتش عراق که پشتیبانی همه ی کشورهای جهان را داشت، مقاومت کند. این مقاومت در نهایت پس از دو سال به آزاد سازی خرمشهر و دیگر شهرهای ایران از اشغال تازیان قادسیه ی دوم انجامید، اما به فرمان همان خمینی حرامزاده، جنگ بی دلیل و بی فرجام برای شش سال دیگر ادامه پیدا کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر