۱۴۰۱ مهر ۲۰, چهارشنبه

رشک نامه

قرمساق های عزیز، شجاعت و دلاوری را با غیرت اشتباه نگیرید. غیرت، توحش نرینه در پاسداری از قلمرو است. سگ نر، این ابتکار عمل یعنی غیرت را، در شاش زدن به پیرامون قلمرو خود تمرین می کند. بز نر، شاخ زنان به جان نر دیگری می افتد تا بز ماده ای که ناموسش است را به چنگ آورد؛ و خرس نر، خودش را به درخت و سنگ می مالد تا بقیه ی نرها بدانند که آن قلمرو متعلق به کدام نر و ماده اش است.

به جای غیرت، حقوق انسانی مطرح است. انسان، از دوران وحشی گری اجتماعی به تمدن و زندگی مشترک اجتماعی رسیده است. تمرین غیرت، بر خلاف خواسته های آزادی است، زیرا نخستین چیزی را که هدف قرار می دهد، زن است و آزادی بر روی تن زن بنا می شود.

غیرت، جز حصارکشی به پیرامون زندان ناموس نیست؛ اینکه نر ایرانی پیش خود فکر می کند حق مهار کردن افسار مادر و خواهر و زن و دخترش و هتا دیگر ماده های دم دستش را هم دارد. اگر پفیوزی هستی که مخالف این سخنی، پس حرامزاده تو را چه به #زن_زندگی_آزادی ؟!

زن اگر دارای حقوق برابر با مرد باشد، دیگر باید غیرت را در کون خود و پدرت فرو کنی و غیور، یک‌ فحش کوچه خیابانی است که امة غیور آن را لای هم هواله می دهند. مردم آزاد اندیش ایران، از غیرت رژیم اسلامی به تنگ آمده اند و این بازی روانی مشتی گوساله ی چپ و لیبرال و لمپن منقلی بیکاره است که خشتکش را تنگ بسته و به انقلاب ایران، انگ ««غیرت» می زند و از «جوانان غیور» می خواهد تا کار پدر خوانده ی غیرت اسلامی را یکسره کنند! ریدی.

پفیوز موجه، متشخص علوم بافته ی اجتماعی، جناب فلونکی و دوقتور گارداشیان، سر غیرتت را بگیر و بکن تو کس ناز مادرت، زیرا دختران و زنان ایران، از سرکوب مسلمانان غیور، گرفتار غیرت مهار کننده ی اعتراضی شده اند.

ازدواج، قراردادی اجتماعی است. در یک‌ ازدواج پیش ذهن، تعریف شده است که یک نر و ماده با یکدیگر همخوابگی می کنند. در برخی فاضلاب های اعتقادی اما، این حق چند تن گایی هم زمان، برای نر در نظر گرفته شده و از ماده دریغ گشته. آیا زنی در ایران هست که این تخفیف شان اسلامی را محکوم کند؟ آیا ماده ای هست که حق کامل از همه ی زندگیش که اکنون نیمی از تخم مرد است را فریاد بزند و جایگاهش را در دین مبین عن بداند و رد کند؟ آیا در کوچک ترین فرصتی، به عرعرهای آسمانی، با قید توسل به نرهای بزرگ فامیل، بله را نمی گوید؟

از ۸۸ تا امروز، راه درازی را آمده ایم و گوساله های دهه ی ۶۰ی، که خودشان پراید زمان حساب می شدند، روی دست فسیل های زهوار در رفته ی ۵۷ی پیکان سوخته، بلند شده بودند و اوج ماما کردنشان، «رای من کجاست» بود. اما زنان امروز چیز دیگری می خواهند، خانواده ها و جوانان، نان و آزادی را با هم گره زده اند. حقوق انسانی خود را مطالبه می‌ کنند، نه غیرت نرهای تازه به دوران رسیده را. پس کس مادرت که مخالفی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر