خیلی ساده است؛ تا بدان حد که مایه ی شرمساری منست که بخواهم آن را برایتان توضیح دهم. بیماری را تولید می کنند و داروهایشان را می فروشند و چرخه ای از عرضه و تقاضای دروغین ایجاد می کنند که رختی است بر تن هر سامانه ی اقتصادی سرمایه داری. تا بدانجا پیش رفته اند که برای اندازه ی طبیعی شومبولمان هم قرص و دارو و دستور صادر می کنند !! گویی انسان در همه ی این هزاره ها با شاهکار مار لای پایش قادر نبوده بچه بسازد یا یارش را ارضای جنسی کند. اگر نمی دانید بدانید: هیچ کسی که مشهور، شناخته شده، ثروتمند، سیاست مدار، هنرمند و... است و کلن سخنی برای گفتن دارد یا به اصلاح کله گنده است، هرگز عادی و طبیعی نمی میرد بلکه کشته می شود.
اگر دقت کنید سران رژیم های سیاسی جهان را یا از راه خوراک زهر داده اند و کشته اند که نمونه اش در گزشته در میان امامان شیعه فراوان است و یا آنها را دچار بیماری دیگری می کنند که امروزه به عنوان سرطان آن را می شناسیم. افرادی همچون محمد رضا شاه پهلوی و شخص خمینی دجال آدمخوار را به وسیله ی سرطان کشتند. داروهایی که محمد رضا شاه برای افزایش حس جنسی یا تقویت آن، به همراه شمار دیگری از درباریان استفاده می کرد، شوند ایجاد سرطان در وی شد و این یک برنامه ریزی کلان و بسیار دقیق بود که شاه ایران دقیقن پس از تنها یک سال از ظهور ضحاکی به نام خمینی، در اثر این بیماری درگزشت.
آیا تاکنون به این مورد دقت کرده اید که رسانه های رژیم ولایت فقیه به هنگام یادآوری نام این آخوند مستبد خون آشام، از عبارت "خمینی کبیر" و یا "معمار بزرگ انقلاب" یاد می کنند ؟ آیا می دانید چرا در تاریخ به برخی از شاهان و جهانگیران، لقب بزرگ یا کبیر داده شده است ؟ آیا "معمار بزرگ" دقیقن همان ترجمه ی Grand Master یا استاد بزرگ نیست که در فراماسونری به کار برده می شود ؟ چرا که Freemasonry، همان بنا یا معمار آزادی است که استاد بزرگش می شود "معمار بزرگ".
اگر دقت کنید سران رژیم های سیاسی جهان را یا از راه خوراک زهر داده اند و کشته اند که نمونه اش در گزشته در میان امامان شیعه فراوان است و یا آنها را دچار بیماری دیگری می کنند که امروزه به عنوان سرطان آن را می شناسیم. افرادی همچون محمد رضا شاه پهلوی و شخص خمینی دجال آدمخوار را به وسیله ی سرطان کشتند. داروهایی که محمد رضا شاه برای افزایش حس جنسی یا تقویت آن، به همراه شمار دیگری از درباریان استفاده می کرد، شوند ایجاد سرطان در وی شد و این یک برنامه ریزی کلان و بسیار دقیق بود که شاه ایران دقیقن پس از تنها یک سال از ظهور ضحاکی به نام خمینی، در اثر این بیماری درگزشت.
برای راهنمایی و یک راست سراغ اصل مطلب رفتن، دقیقه ی ۲۸:۵۰ ویدیوی زیر را هتمن ببینید که پزشک ویژه ی محمد رضا شاه، عباس صفویان می گوید:
"علتش معلوم نیست، اما سران بزرگ بسیاری از کشورها این بیماری را داشتند !!"
آیا تاکنون به این مورد دقت کرده اید که رسانه های رژیم ولایت فقیه به هنگام یادآوری نام این آخوند مستبد خون آشام، از عبارت "خمینی کبیر" و یا "معمار بزرگ انقلاب" یاد می کنند ؟ آیا می دانید چرا در تاریخ به برخی از شاهان و جهانگیران، لقب بزرگ یا کبیر داده شده است ؟ آیا "معمار بزرگ" دقیقن همان ترجمه ی Grand Master یا استاد بزرگ نیست که در فراماسونری به کار برده می شود ؟ چرا که Freemasonry، همان بنا یا معمار آزادی است که استاد بزرگش می شود "معمار بزرگ".
تاریخ افزودن و به روز رسانی این ویدیو:
۱۹ آذر ۱۳۹۶ برابر با ۱۰ دسامبر ۲۰۱۷
سخنم اینجا اما درباره ی دارو و درمان است. بیماری هایی که طبیعی ایجاد می شوند، چون ریشه در طبیعت دارند پس درمانشان هم از راه طبیعت صورت می گیرد. پس خیلی ساده می توان نتیجه گیری کرد که ما بدین دلیل به تولید صنعتی داروها نیاز داریم، نه تنها بدان علت که الزامن داروهایی دقیق تر و کاراتر داشته باشیم، بلکه برای آنکه درمان غیر طبیعی و صنعتی امری ضروری برای بیماری های مصنوعی و مهندسی شده است.
این مافیای صنعت تولید بیماری و دارو، از راه ایجاد آلودگی های محیط زیستی و جلوگیری از عوامل مثبت طبیعی از راه ویرانی جنگل ها و منابع آبی، تولید شیرهای صنعتی با مواد مزه دار کننده یا نگاه دارنده در هر خوراک و نوشیدنی و هزار و یک راه دیگر، بیماری ها را در فرایندی دراز مدت و کوتاه مدت ایجاد می کنند. درمان اما: پزشکانی که در همان دانشگاه هایی درس خوانده اند که شیوه ی درمانشان نه درمان علت بیماری ها، بلکه درمان نشانه های بیماری است و این دانشگاه ها همگی از سوی لژهای فراماسونری بنیانگزاری شده اند و پشتیبانی پولی و کمک هزینه های تحصیلی تنها از سوی شرکت ها و گروه ها و منابعی برای دانشگاه ها تامین می شود که در سمت و سوی جریان اصلی مافیا باشند. تصورش را بکنید، هزاران دانشگاه در سرتاسر جهان + هزاران سازمان و بنیاد پژوهشی علمی وجود دارند که از بهترین متخصصان و کاراترین ابزارهای دقیقن فناوری بهره مندند، اما هنوز پس از دهه ها کار بر روی به اصطلاح سرطان، هنوز درمانی برای آن سراغ ندارند، اما تا دلتان بخواهد روش های مرگباری به نام شیمی درمانی، پرتو درمانی و کوفت درمانی وجود دارند که در واقع خود عوامل ایجاد استرس برای پایین آوردن مقاومت سلولی و عصبی و همچنین کاهش روحیه و نحیف کردن جسم بیمار ضروری هستند و آنقدر مرگبارند که می توان آثارش را در ظرف هتا کمتر از یک هفته در بیمار دید !!
دارو برای فروش هست، درمان برای راحت شدن از شر بیماری و فرار از پرداخت پول نیست؛ چون ما برده ایم، کار می کنیم که در خدمت آنان باشیم و آنقدر ابلهیم که برای دیگر انسان های دربند دیگر، خودمان را با آن القاب کزایی باد می کنیم !! همه ی این رفتارها نیز مهندسی و طراحی شده اند و ایجاد اختلاف طبقاتی می کنند تا ما را از راه درگیر کردن و نزاع با یکدیگر، در مهار خود نگاه دارند.
اگر تا اکنون امه ی مادرتان به شما می گفت چیزیت نشده تنها کمی سردیت کرده !! هتمن آن را به حساب بی سوادی آن پیرزن می گزاشتید، اما شاید پس از دیدن این ویدیو، چارچوب دیدگاهی که به نام روشنفکری و مدرنیته به شما و نسل های پیش از ما قالب کرده اند را عوض کنید و به گونه ای واقعی به این مسئله بیندیشید.
ویدیوی زیر پیرامون کودکی است از زلاند نو که از هنگامه ی زایش تا ده سالگی، هتا قادر نبوده است یک قاشق خوراک بخورد، هتا پوره ی ذرت را هم بالا می آورد و تمامی این ده سال را از راه سرم زنده مانده است !! شانسی که آورده این است که در خانواده ای ثروتمند زاده شده است و خانواده اش با صرف صدها هزار دلار در بهترین بیمارستان های جهان، برای نجات جان فرزندشان تلاش کرده اند، اما بهترین متخصصان بهترین دانشگاه های پیشرفته ترین کشورها به او گفته بودند باید تا آخر عمرت با زجر زندگی کنی تا روزگاری از شر این زندگی راحت شوی. خیلی سخت است که بتوانی بهای بهترین خوراک ها را به هر قمیت بپردازی، اما نتوانی آنها را بخوری.
سرانجام این کودک پیش یک پزشک می آید که چند دهه ای است چون مترقی شده ایم و به بمب اتم هم نرسیدیم !!، او و امثال وی را دکتر علفی یا هر چیز دیگری از باب تمسخر و ریشخند خطاب قرار می دهند و در ساختمانی رنگ و رو رفته که هتا تابلوی درستی هم ندارد، سال هاست مردم بیمار را درمان می کند. این کودک در ایران درمان می شود، اما همان پزشک در اثر همان مافیای جهانی و شاخه ی ایرانیش به نام "وزارت بهداشت رژیم"، جلوی کار وی را می گیرد، وی را به دادگاه می کشاند و پدر آن کودک می خواهد تامین سرمایه ی مرکزی برای او را در زلاند نو انجام دهد و امیدوارم این مغز و انسان ارزشمند از این کشور وبا زده ی ویرانه برود تا در این سیاهکده ی خیانت و دروغ و بی شرفی که در ذات رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی است، مردم بلکه به خود بیایند و بفهمند که قدر داشتن و دانستن را باید احساس وظیفه در سیاهی زمستان کرد، وگرنه در روزگار آرامش همه قلندرند !!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر