۱۳۹۶ دی ۲۹, جمعه

پیچیدگی بحران ایران، دامان رژیم را می گیرد

متن زیر ترجمه ی بخشی از این جستار می باشد:


بر اساس آنچه که رسانه ها گزارش می کنند، جهش در بهای مرغ، جرقه ی مخالفت های ایران را در چند روز گزشته زد. بهای تخم مرغ هر ساله ۳۰% افزوده می شود. نرخ تبادل دلار در برابر ریال، از ۳۹ هزار در ماه دسامبر، به ۴۲ هزار ریال رسید که نشانگر افزایش شدید تورم سراسری می باشد که اکنون حدود ۱۱% است.

در شهر قهدریجان در ۲۴ کیلومتری اصفهان که آن قدر کوچک است که روی نقشه ی گوگل پیدا نمی شود، مردم معترض یک کلانتری را به آتش می کشند. نامحتمل به دید می رسد که سازمان های اطلاعاتی غربی توانسته باشند در این منطقه نفوذ کنند. اما اهالی دهکده شکایت دارند که رودخانه ی زاینده رود که اصفهان را آبیاری می کند، پیش از رسیدن به این شهر، خشک می شود که این در نتیجه ی بی مدیریتی منابع آبی و از بین بردن آنست.

کانال های آبی که آب را در سطح شهر پخش می کنند، در زمان صفویه ساخته شده اند. مخالفت های قهیدرجان، پیشینه ای دراز در ایجاد این شکایت ها و ناآرامی ها دارند. ایسا کلانتری، مشاور وزارت محیط زیست رژیم، دو سال پیش هشدار داد که ۵۰ ملیون ایرانی به دلیل فرسودگی ۷۰% از آب های زیرزمینی و انحراف جهت مراقبت نشده ی رودخانه ها به منظور جلوگیری از خسران، بدون آب خواهند بود.

در سال های گزشته، چندین ناظر مشغول دادن هشدار بحران اقتصادی بوده اند. هزینه های گزاف نظامی رژیم در سوریه، از ۶ ملیارد دلار در سال تا ۱۵ و ۲۰ ملیارد دلار، متفاوت است که شامل ۴ ملیارد هزینه ی مستقیم می شود، که باید کمک های رژیم به گروهک تروریستی حزب الله و دیگر گروهک های مسلح را نیز بدان افزود.

جمهوری اسلامی فرایند توسعه در سطح مطلوب را به یک سوم کاهش داد، چرا که بر اساس بانک مرکزی رژیم، پیش بینی درآمد رژیم در سه چارم منتهی به ماه دسامبر، از آنچه که پیش بینی کرده بود، عقب افتاد.

بر اساس SIPRI (بنیاد پژوهش صلح جهانی استکهلم) و دیگر منابع گوناگون، هزینه های جمهوری اسلامی در جنگ، نسبت به امارات متحده ی عربی، نسف و نسبت به عرعربستان سعودی، یک ششم بوده است. رژیم کنونی ایران از از حل این معضل و گزار گران، ناتوان است و هیچ اپوزوسیونی وجود ندارد که چشم اندازی روشن برای جایگزینی این رژیم داشته باشد.

تظاهرات خیابانی نشان می دهد که اعتبار و حیثیت خود را از دست داده است که کارش را برای مانور دادن سخت تر می کند. در هنگام روبرو شدن با مشکلاتی در این مقیاس، کشورهای جهان سوم نوعن بار مسئولیت بدهکاریشان را به دوش کاهش ارزش پول و افزایش تورم می اندازند بددهی های حقوق بازنشستگی رژیم که به مردم مدیون است را نباید از نظر دور داشت.

محتمل ترین برآیند چنین شرایطی، دوره ای دراز از بی ثباتی به همراه تظاهرات های پراکنده اما خشن و خیابانی خواهد بود که فرجام آن زوال بیشتر اقتصادی است.


همین جستار در کیهان سوئد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر